۱۳۹۴/۶/۱۷

پیشنهاد بهبودی برای حال پناهجویان

آقا حتماً شما هم از جریانِ سیلِ مهاجرین و فراریان به اروپا در این یکی‌ دو هفته اخیر چیزی شنیدید.
البته خیلیها خیلی‌ چیز‌ها شنیدند ولی‌ اینکه ماجرا را واقعا فهمیدند یا نه یک مساله دیگه هست. خوب به ما چه؟ ما به آن‌ کاری نداریم یا بهتر بگم در این نوشته هنوز با آن‌ کاری نداریم.
اگر فردا پس فردا شیطان گولمان زد و وسوسه مان کرد که چیز بنویسیم، یقه مان را نچسبید ها. گفتم فعلا با جوانبِ ماجرا کاری نداریم.
تنها چیزی که اینجا مطرح می‌کنم یک سوالِ ساده هست.
آقا ما شنیدیم و در تلویزیون هم از بعضی از پناهجویان شنیدیم که برایِ فرار از ترکیه و رفتن به جزایرِ یونان نفری ۱۵۰۰ یورو میپردازن که سوارِ قایق بعدی بشن و ۵ کیلومتر آنطرفتر پیاده بشن.
از آنجا به بعدش را یا باید پیاده یا اگر هم هنوز پول مولی تویِ جیبشان باقی‌ مانده با قطار و با اتوبوس برن به شمالِ یونان. از آنجا با بدبختی برن مقدونیه و از آنجا با هزار دوز و کلک برن صربستان تا بتونن برن مجارستان. خورد و خسته و ریش و پیش و له‌ و لورده میرسند به  اتریش و آلمان تا موردِ استقبالِ مردمانِ بشر دوستی قرار بگیرند که به بچه هایشان که در طی‌ِ سفر دچار عذاب و بدبختی و بیماری شدند، یک بسته شکلات میدن و عکسهای یادگاری میگیرن.
حالا ببخشید که من سئوال میکنما ولی‌ راحت تر نمیبود که کشورهایِ آلمان و اتریش هوپیماهایِ لوفت هانزا و اتریش ار لاین یا دستکم قطارهایشان را میفرستادند ترکیه و پناهجویان هم مثلِ بچه آدم بلیط میخریدند (به جای پول بیخود به قاچاقچی دادن و به سفر سندباد رفتن) و سوار می‌شدند و بدونِ تویِ دشت و صحرا راه رفتنهایِ طولانی و گرسنگی کشیدن می‌رسیدند به آغوشِ بازِ بومیانِ این دو تاکشور آلمان و اتریش؟ نیازی هم به سیم خاردار کشیدن و برداشتن و پلیس آوردن و بردن و آبروریزی هم نمیبود. هم از نظر اقتصادی بصرف همه میبود، هم از نظر سلامتی و انسانی و هم اینکه بالاخره توی فرودگاه یک بازرسی و ثبت ضمنی هم انجام میشد.
حتماً باید صحنه‌هایِ دراماتیک و تراژیک بازی میشد تا آدم یادش به فیلمهایِ هندی بیفته؟
البته خوبیش اینه که آخرِ فیلمهایِ هندی همیشه با خوبی و شادی تمام میشه. انشاء الله در موردِ پناهجویانِ عزیز هم همینطور باشه.

آمین یا رب العالمین.


هیچ نظری موجود نیست: