۱۳۹۴/۷/۷

پناهجویان به اروپا - پنج

۸ – کشورهایِ اسپانیا، ایتالیا و یونان
هر چند این سه‌ کشورِ مجزا میباشند ولی‌ هر سه‌ که جبهه‌ِ جنوبیِ اتحادیه اروپا را تشکیل میدهند سالیانِ درازیست که با مشکلِ چگونگیِ برخوردِ با پناهجویان و پذیرشِ پناهندگانی که عمدتاً از آفریقایِ مرکزی و شمالی‌ میآمدند، داشتند. این سه‌ کشور بزودی دریافتند که موقعیتِ ایشان به عنوانِ اعضاِ کشورهایِ عضوِ اتحادیه اروپا در برابرِ پناهجویان، نسبت به دیگر اعضاِ شمالیترِ این اتحادیه  بسیار شکننده و نااستوار میباشد. از یک سؤ نمیتوانستند اینهمه مهاجر را پذیرا باشند زیرا تمامِ شبکه‌هایِ اقتصادی و اجتمایی‌ ایشان مانندِ رسیدگی به امورِ ایشان و اسکانِ مناسب و مطابقِ استانداردهایِ غرب  برایِ آنها، این آمادگی‌ را نداشتند.
از طرفِ دیگر بنا به معاهده دابلین که منظور کرده بود، نخستین کشورِ عضوِ اتحادیه اروپا هست و پناهجو به آن‌ وارد می‌شود، مسئولِ رسیدگی به حالِ ایشان میباشد، موظف بودند که پذیرایِ ایشان باشند و کشورهایِ شمالیترِ اتحادیه اروپا بنا به معاهده دابلین این حق را  برایِ خود قایل بودند که پناهجویانی را  که به کشورشان وارد می‌شود به خطِ مقدمِ اتحادیه باز گرداند و به قولِ معروف شرِ بدنامی و کشمکش‌هایش را به گردن نگیرند.
واضح نیز می‌نمود که پناهجویانِ فراری و در قایق‌هایِ خراب نشسته بیشتر و زودتر به سواحلِ این سه‌ کشور میرسیدند کار به سواحلِ انگلستان و دانمارک و سوئد و غیره. معاهده دابلین که به ابتکارِ خانمِ تاچر برنامه ریزی شده بود همانطور که انتظار میرفت بیشتر حامی‌ِ منافع و احوالاتِ کشور‌هایِ شمالیترِ اتحادیه بود. اینان تنها خود رای موظف می‌دانستند که سالانه مبلغی به این سه‌ کشور کمکِ مالی‌ نمایند.
قابلِ تصور هست که با گذشتِ زمان این سیاست به مذاقِ کشورهایِ جنوبی دیگر خوش نمی‌آمد. این اعتراضات از اواسطِ زمان صدرِ اعظمیِ هلموت کهل در آلمان، واضح تر از پیش به گوش می‌رسیدند.
 ۹ -  ایران
دولتِ ایران پیوسته برایِ رهائی از انزوایِ بین المللی که تا حدِ زیادی نیز خودش مقصر آن‌ بود، پیوسته بدنبالِ یافتن و نگهداشتنِ متحدی در سطحِ منطقه‌ بود. نزدیکترین و نخستینِ متحدِ دولتِ ایران حزب الله در لبنان بود که برایِ رسیدن به آن‌ میبایست اجباراً و اجمالا از سوریه گذشت. شیعیانِ ایران از دیرباز با شیعیان لبنان و سوریه روابطِ بسیار نزدیک داشتند. برخی‌ از آخوندهای ایران پیوند و قرابتِ بسیار نزدیکی‌ با مجتهدین و معممینِ لبنانی داشته و هنوز هم دارند. این مربوط به دیروز و امروز نمیشود.
بطور مثال یکی‌ از  حکما و فقها و سرایندگان نامی‌ِ ایران در واقع از شهرِ بعلبک واقع در مرزِ سوریه و لبنان می‌آمد، شیخِ بهائی. اینگونه بود که سوریه برایِ ایران مطرح گردید. هرچند که در بسیاری از موارد این کشور بیشتر به سودِ دیگر کشورهایِ عربی‌ و بر ضدِّ ایران جبهه‌ گیری میکرد، ولی‌ دولت‌هایِ ایران آنرا مانع جدی برای ادامه داشتنِ مناسبات نمیدیدند. ضرر‌های ناشی‌ از آنرا هم مردمِ ایران متحمل میگردیدند.
این دوستی هرچند که خاری بر چشمِ دیگران بود ولی‌ هنوز آنچنان بطور جدی حالِ ایشان را پریشان نمیکرد تا اینکه زمانی‌ پیشنهاد ِ کشیدن خط لوله ‌ِ گازی به موازاتِ نابوکو که گازِ ایران و روسیه را (دومین و نخستین دارندگان ذخایرِ گازِ جهان که رویِ همرفته بیش از سه‌ چهارم ذخایرِ گازِ جهان رای در اختیار دارند) از غربِ ایران از راهِ شمالِ عراق و سوریه تا کرانه‌هایِ دریایِ مدیترانه را مطرح کرد. چیزی که حتی قطر صادر کننده گاز مایع را هم مشوش ساخت.
کرانه‌هایِ دریایِ مدیترانه سوریه یعنی همانجایی که روسیه تنها پایگاهِ نظامیِ خود را در خارج از مرز‌های روسیه دارد.
لوله گازی که آغازش در ایران و زیرِ نظرِ او بود و پایانش در نزدیکی‌ پایگاهِ نظامی روسیه.
زمانی‌ که نیروهایِ دولتِ اسلامی صاعقه وار رشد کردند و بخش‌هایی‌ از عراق و سوریه را به اختیار خود دراوردند، معلوم بود که پایِ حضورِ علنیِ ایران در ایندو کشور به منظورِ پشتیبانی از متحدینِ خود باز خواهد شد.
ایران با مشاهده رفتار و سلوکِ ترکیه در قبالِ مساله عراق و سوریه، گوشزد‌های‌ ملایم و دوستانه به ترکیه کرده بود.
رابطه ایران و عربستان در ظاهر بد نمینمود اما در باطن انقدر خراب بود که نه ایران بخود اجازه گوشزد ملایم کردن به عربستان را بدهد و نه اگر هم گوشزدی انجام میگرفت، شنونده جدی پیدا میکرد زیرا پشتیبانی واضح ایران از رژیم بشار اسد و حضور مشاوران نظامی ایران در این کشور خطوط سرخ عربستان و ترکیه را در منطقه و دیگر کشورهای جهان که اهداف خود را دنبال میکردند، رد کرده بودند.

گذشته از آن حمله و بمب گذاری و تخریب اماکن و مقابر مقدس شیعیان مانند امامان دهم و یازدهم شیعیان سرسوزن تحریکات را به ریشه دندان ایران رسانده بود. همچنین ایران اسلامی که زمانی علیرغم جنگ هشت ساله و تحریمها پذیرای تا پنج میلیون پناهجوی افغانی و کرد و عراقی شده و پیوسته توسط گروههای وابسته مانند ریگی، مجاهدین، ارتش آزادیبخش تیمسار آریانا و حزب توده تهدید میشد، برای خود این حق را قائل بود که در منطقه نقش پررنگ تری را بعهده بگیرد. در جنگ با عراق عملا تجربه کرده بود که کشورهای دیگر نه تنها پشتیبانی مالی از صدام حسین میکنند (مانند عربستان و کویت) بلکه مشاورین نظامی هم برایش میفرستند مانند مصر که زمانی پانزده هزار مشاور نظامی در عراق صدام حسین داشت.

هیچ نظری موجود نیست: