۱۳۹۳/۱۲/۸

عجب

این یکی‌ دیگه خیلی‌ جالبه.
رئیس جمهورِ آمریکا با اونهمه امکانات تکنیکی و سرمایه ای که داره، یک‌تنه مثلِ رستمِ دستان در برابرِ کنگره آمریکا می‌ایسته تا پروژه خطِ لوله ۲۷۰۰کیلومتری کی‌ ستون راکه از آلبرتایِ کانادا به نبراسکایِ آمریکا نفت میاورد،  وتو کنه برایِ اینکه به محیطِ زیست اطراف صدمه میزنه. رئیس جمهور گفت تا زمانیکه پژوهشِ قابلِ قبول در مورد خطرات محیط زیستی صورت نگرفته که کشیدنِ این خطِ لوله نفتی‌ که قادر هست روزانه ۷۰۰۰۰۰ بشکه نفت منتقل کنه،  بی‌خطر هست، هیشکی نمیتونه مثلِ من وتوش کنه.
گرین پیس هم دیگه غش، ریسه، دست، کل، خنده و شادی.  
ولی‌ ه‌‌مون رئیس جمهور وقتی‌ که بهش میگن میخواهند  خطِ لوله گاز و نفت از ترکمنستان به هند و پاکستان از طریقِ گذراندنش از میا‌‌نِ افغانستان بکشند ، میگه دمتون گرم، کی‌؟ جایزه صلح نوبل هم که به زور بهت دادن حلالت باد.
برایِ محیطِ زیست هم هیچ مسٔله‌ای پیش نمیاد.
گرین پیس، افغانستان کجاست؟
اینهمه بمب و ممبی که از زمین و آسمان میباره  و شورش‌هایِ قبیله‌ای و قومی و عقیدتی‌ سرِ راه خطِ لوله هم بیخیال.
خدا کریمه.

البته ایران هم که هیچ جا عقب نمیفته و خب شکر خدا میخواد خط لوله گاز به هند بکشه. انشاءالله برای اونم مسئله پیش نمیاد. اونم کارش درسته. 

۱۳۹۳/۱۲/۶

کاریکاتور مطابق حال امروزه

این را اکبر آقایِ بغل دستی‌ که همیشه خدا تویِ واتس آپ و وایبر و اون یکی‌ دو تایِ دیگه که من اسمشون را بلد نیستم، هست توسطِ واتس آپ برایِ من فرستاده و میگه اینرا برایِ عبرت به خوانندهات بده !!!!!!!؟؟؟؟؟؟
منهم در حالِ حیرانی قبول کردم.
شما هم  خودتون میدونید که چه برداشتی داشته باشید.

۱۳۹۳/۱۱/۲۷

دو خبر


آقا میگن که پول نفت دوبی و امارات مدتهاست که تمام شده و درآمد نفتی ندارند ولی چون رابطه خوب با خدا دارند تمامی کسانیکه در ممالک خاورمیانه از راههای "حلال و قانونی" کسب درآمد کرده اند سر راه سفرهای خود به حج مقادیر زیادی از این "پولهای حلال" را به دوبی میبرند و سرمایه گذاری میکنند تا "آخرت" خود را تامین کرده باشند.
منبع خبر این اکبرآقای بغل دست من.

خبر دوم هم راجع به انتخابات ایالت هامبورگ در آلمان هست که دیروز به میمنت و مبارک برگزار شد ولی همونطوری که سیاستمداران عزیز حدس میزدند مردم استقبال چندانی از مشارکت در انتخابات نکرده بودند. بخاطر همینهم سن انتخاب کنندگان را پائین آوردند بلکه تعداد بیشتر بشه. 
سن انتخاب کنندگان را رسونده بودند به 16 ولی بازهم استقبال زیادی نشد. خانم  یاسمین فهیمی از حزب سوسیال دموکرات حتی پیشنهاد کرد برای راحت تر رای دادن مردم، صندوقهای رای را ببرند در فروشگاههای زنجیره ای ولی موافقت نشد.
منبع خبر تلویزیون آلمان

من فکر کنم که نماینده صنف جیگرکی مخالفت کرده بود چونکه جیگرکی زنجیره ای در آلمان وجود نداره. البته باید هم اذعان کرد که از انتخابات استقبال شد ولی چونکه سن انتخاب کنندگان کم بود و در این سن معمولا انسانها دیگه با قلم و کاغذ سر وکاری ندارند بلکه با اس ام اس و اینطور چیزها کنار میان، این بیچاره های شانزده ساله حیران مانده بودند که با این برگه رای و این قلم چه کار بکنند؟
من پیشنهاد تکمیلی میکنم که صندوقهای رای گیری را تحت نظارت سازمان ملل  ببرند به کودکستانها و مغازه های اسباب بازی فروشی که سطح خدمات انتخاباتی را حسابی پوشش بده و همه کارآموزان هم بتوانند راحت در انتخابات شرکت کنند. ناظران سازمان ملل که اونجا باشند تقلب هم توش نمیشه. اگر هم شد در حد استانداردهای بین المللی هست.
تازه میشه میانشان قرعه کشید و مثلا به نفر پانصدم اجازه داد که دوبار رای بده. اینجوری مخصوصا میان جوانترها برای رای دادن یک شور و حالی ایجاد میشه که نگو.

منبع خودم، مگه ما آدم نیستیم که پیشنهاد بدیم؟

۱۳۹۳/۱۱/۲۵

والنتاین و سپندارمذ

ببخشیدا، جسارت نشه ولی چندسال هست  که یکعده میخواهند روز والنتاین را جشن بگیرند که البته من نمیدونم چه ربطی به فرهنگ ما داره؟ این اکبرآقا و عیالش هم از ایندسته هستند، ولی خب. بگیرند. ما که بخیل نیستیم.
حالا این میان یکعده هم پیدا شدند که میخوان به زور یکجوری به فرهنگ ما ربطش بدن و سپندارمذ را بهانه میارن و میگن که ما چهار هزار ساله که این جشن را داشتیم.
آخه بابا جان سپندارمذ اسمش خودش را لو میده. روز سپند یعنی روزپنجم از ماه سپند که همان اسفند خودمون باشه، هست که نیاکان ما ( نیاکان اکبر آقا نه، نیاکان او والنتاین میگرفتن) برای گرامیداشت مقام زن در نظرگرفته بودند.
اینها را برای یک بابایی که تعریف میکردم گفت برو به هموطنانت بگو، چهارهزارسال؟  ما از عهد عصر حجر داشتیمش اینم دلیلش.
عکس زیر را میگفت. من یکی که ایوالله آوردم.
نمیدونم نظر شما چی هست ولی من فکر میکنم بهتره به همون سپندازمذ خودمون ببالیم و به زور تغییر نام و تغییر ماهیتش ندیم. نظر اکبرآقا و عیالش هم پوچ هستند و حساب نمیشوند.


۱۳۹۳/۱۱/۱۶

دست بر حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

آقا ما دیگه حسابی گیج گیج شدیم. البته اگر مادربزرگ خدابیامرزمان (خدا رفتگان همه را بیامرزد) در قید حیات میبود میگفت : تو از همون اول گیچ بودی پسرم.
علت این گیج شدن ما هم معلومه. این حرفهای ضد و نقیضی که مرتب اینجا گفته میشه. ما فکر میکردیم که دروغ نزد ایرانیان است و بس ولی دیدیم نخیر. اینجایی ها هم در این زمینه ها برای خودشان علامه ای هستند.  فقط فرقشان با مردمان ما اینه که دروغشان پردوام تر هست و زود برملا نمیشه. همینهم به اینها فرصت میده که خرشان را از پل بگذرانند.
این اکبر آقا بغل دستم هی اشاره میکنه که برس به اصل ماجرا و مردم را معطل نگذار.  بنده خدا خوب میشه باهاش یکی دو استکان چایی خورد. البته او بعضی وقتها مقامش میره بالا و قهوه میخوره. ولی این اشاره هاش ها یکجوری تو اعصاب آدم میره.
بهر جهت باری، حتما شما هم از این جریان شیر تو شیر اوکرائین و اینکه یکدفعه آمریکا به سرش زده که ندای آزادی طلبی این قوم ستم دیده را همینجوری یکدفعه لبیک بگه، شنیدید.
راجع به این یکوقتی که سرحال بوده چیزی مینویسم ( بشرطیکه این اکبرآقا این دور و برها نباشه که هی روی موج آدم پارازیت بندازه).
اینجا میخواستم راجع به چرا گیج شدن خودم بنویسم. ما در اینجا یک وزیر دفاع داریم که پیشتر از این وزیر فدرال خانواده و وزیر امور اجتماعی، زنان و خانواده ایالت ساکسن سفلی بوده و خودش هم هفت فرزند داره ( بخاطر همین هم بعضی ها اینجا بهش میگن وزیر فدرال پوشک  یا بوندس پمپرس ). این خانم فون در لاین که خیلی هم با شور و انرژی از درد و ستم زنان و خانواده ها صحبت میکرد بنظر میرسید که خیلی در این مباحث جدی هست.
ولی هر وقت هم که کسی میگفت بابا با وجود بچه و بدون شوهر پدرم داره در میاد این چه قوانینی هست که دارید وضع میکنید، میگفت من خودم هفت تا دارم و به همه کارهام هم میرسم. موقعیت  و امکانات خودش را با موقعیتی که یک زن کارگر یا کارمند در آن هست مقایسه میکرد. از همان موقع برخی بهش میگفتند بوندس پمپرس. حالا شما این شغلها و سوابق کاری را در نظر بگیرید تا سئوال آخرم را مطرح کنم.
این وزیر دفاع الآن جزو طرفداران پاسیو جنگ با روسیه هست و برای روسیه شاخ و شانه هم زیاد میکشه.  خانم وزیر معتقد است که روسیه داره شرق اوکرائین را الحاق میکنه.  این منرا گیج کرده. الحاق یک بخش از یک کشور به یک کشور دیگه چیزی نیست که مورد قبول هیچ عقل سالم و آزادی باشه و من فکر نکنم که جامعه جهانی اینرا بپسنده. بله، نمیپسنده. اصلا هم نمی پسنده. به هیچ وجه.
مگر در مورد جزایر فالکلند که انگلیس الحاقش کرد. بله فقط همین یک مورد. ها. همین یک مورد و دیگر هیچ. بله.
و یا شمال قبرس که ترکیه الحاقش کرد و بعدش پسش داد ولی قبرس دیگه قبرس قبلی نبود. بله. این یک مورد هم داشتیم. و گرنه من دیگه چیزی یادم نمیاد.
آها مسئله کشمیر که هم هند میخواد الحاقش کنه و هم پاکستان و برای همین هم دو سه تا خاک تکانی  با هم در اینمورد داشتند و مسئله هنوز حل نشده ولی دو سه گرد تکانی دیگه بکنند، مسئله حله. بله.
اینها چیزی نیستند که خیلی جدی باشند ولی شبه جزیره کریمه که از قدیم الایام اقامتگاه تزارهای روسی بوده چیز دیگه ای  هست و روسها حق ندارند که هیچگونه حسی نسبت به آن داشته باشند.
وگرنه دیگه هیچ الحاقی وجود نداره که کشورهای غربی حداقل باهاش مشکلات جدی نداشته باشند و ارزشهایشان خدشه دار نشده باشه. بله.
حالا تبت و چین را هم اصلا مطرح نمیکنیم. بله. چونکه اون مربوط به اونور دنیا میشه و با اینور دنیا ربطی نداره. اصلا به بقیه چه؟
ولی ارزشهای آزادی خواهی غرب شدیدا متزلزل میشه وقتیکه این چیزها را می بینه و مجبوره که واکنش نشان بده. اینجوری نمیشه که هر کس هر چی دلش خواست بکنه. آقا این ارزشها هستند که نابود میشن. بله. فکر کردین که چی؟
حالا نوار غربی رود اردن هم نباید که ذهن کسی را مغشوش کنه. اینها همه چیزهای بی اهمیت هستند. بلندیهای جولان هم همینطور. باید به اصول توجه کرد نه به فرعیات.
علاوه بر همه اینها  وزیر دفاع آلمان یادش رفته که سربازانش را با هواپیماهای روسی میبایست به افغانستان میبردند چونکه ارتش آلمان لجستیک قوی نداشت.
همیشه همه فکر میکردند که جنگ کار مردها هست که اصلا عواطف و احساسات مادری و فرزندی و اجتماعی ندارند.
حالا چه عوامل اقتصادی و سیاسی و پزشکی و اجتماعی و خانوادگی باعث شدند که بوندس پمپرس به این نتیجه رسیده که بایستی خود را برای جنگ  جنگ تا پیروزی آماده کرد، برای من یکی حداقل مبهمه. این تازه مادر هفت فرزند و وزیر امور اجتماعی و زنان و خانواده بوده اگر نمیبود چی میشد؟
در ضمن خانم جان اگر کار به جاهای باریک بکشه باید از خودمون بپرسیم نخستین بازنده ها کی هستند و برنده ها کیستند؟ نه اینکه به دلایلی یکدفعه همینطوری رگهای گردن به حجت قوی.
آقا اینها را که میشنویم و میبینیم، میگیم



تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد.