۱۳۹۴/۳/۳

چگونه آزاد و دموکرات شویم؟

چونکه حال و حوصله مقدمه چینی ندارم و از اون گذشته خودتون همه اون چیزایی که من میخوام با بدبختی و رعایت املا و انشا توی مقدمه بیارم، میدونید پس از اون میگذریم و مستقیم میریم سر سئوال اصلی.
مامورین نیروی انتظامی در افغانستان ماهی صد دلار یا بقول خودشان دالر حقوق میگیرند ولی بجایش دستشان باز است که رشوه بگیرند.
افراد نیروی طالبان ماهی سیصد دلار یا بقول خودشان والله برادرجان دالر میگیرند و کنارش هم یک چیزی از پول مواد پوادی که فرماندهان طالب برای ضربه زدن به دشمن و استوار کردن بیضه اسلام میفروشند گیرشان میاد.
افراد داعش ماهی پانصد دلار یا دالر حقوق میگیرند و اجازه دارند تا آنجائیکه دلشان میخواد نعره بکشند و عربده بزنند. حوصله شون هم که سر رفت چهارتا آثار باستانی خراب کنند و پنج تا سر ببرند و زنهای اسیر شده را هم برای اینکه فاحشه نشوند به عقد موقت خود که همان صیغه باشد ( این برادران میگن صیغه بدعتی ایرانی هست ولی عقد موقت اسلام ناب است) دربیاورند.
پول همه اینها حتی ماموران دولت هم از عربستان میرسد. بایکدیگر هم که میخواهند گفتگو کنند باید زیر چتر عربستان و در کشور قطر این ابرقدرت جهانی باشد.
حالا هم بخاطر همین نقل و انتقالات افراد گروههای مختلف، اوضاع در کشور افغانستان شیر تو شیر شده ( کرزای بیچاره میگفت ما شیر هستیم ها. ما نمیفهمیدیم و میخندیدیم).
 افراد طالب که پول و هیجان بیشتر بخواهند میرن داعشی میشوند و داعشی هایی که دیگه از وحشی بازی خسته شده اند میرن طالب میشوند. مامورین دولتی که جای خود داره تا ببینند مواجب و رشوات آسمانی نمیرسند به یکی از ایندو گروه میپیوندند و طالبهایی که توبه کرده اند و به اصطلاح آدم و دموکرات شده اند برمیگردند و مامور پلیس میشوند و فقط به رشوه گرفتن بسنده میکنند.
به این میگن اقتصاد باز و دموکراسی و داشتن حق انتخاب برای مردمان در حد اعلا که افغانها پیشتر اصلا نداشتند و حالا از برکت سر این و آن خیلی زیاد دارند.
در همین رابطه از کشش میان اقوام در افغانستان هم نهایت استفاده بعمل میاد.
آخرین خبر هم اینه که داعش داره از تاجیکستان جذب نفر میکنه. سناریو دیگه کامل کامل شد.
طالبان ارگانیزه شده از سوی سازمان های مخفی پاکستان و عربستان بیشترشان از قبایل پشتو بودند.
حالا برای حفظ  تعادل داعش از تاجیکهای تاجیکستا جذب نفر میکنه که دشمنی میان اقوام در افغانستان نه تنها پایان نیابد بلکه بیشتر هم بشه و پای کشمکش میان افغانستان و تاجیکستان هم به میان کشیده بشه.
شکر خدا که کسانی آمدند و افغانستان را مانند عراق حسابی دموکرات دموکرات کردند و حالا هم دارند خودشان میروند تا به دیگر وظایف و مسئولیتهای جهانیشان برسند.

کارگردان : آمریکا
منشی صحنه : عربستان 
پیام عمل : بشکن و بالا بنداز
دورنمای عمل : دور نما چیه؟ دور نما نمیخواد. دم غنیمت است
بازیگران یا بعبارت دیگر بازی داده شدگان : امت همیشه در صحنه


این میان هم بنده یادم رفت چی میخواستم بپرسم. شاید همینهم بهتر باشه.

۱۳۹۴/۲/۱۵

خودش گویاست

این کاریکاتور نیازی به تفسیر نداره.

خودش به اندازه کافی گویا هست. داره حال ما رو نشون میده.


۱۳۹۴/۲/۱۲

روز جهانی کارگر و هنر برخی از کارگران ایرانی

دو چیز طیره عقل است، دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
بعضی وقتها بایستی گفت حتی اگر دشنامت بدهند و هزار و یک انگ بهت بچسبانند.
آقا بالاخره روز جهانی کارگر را ایرانیها توانستند بعد مدتها تجمع های کارگری داشته باشند و خواستهایشان را در گردهم آئیهای خیابانی بزبان بیاورند.
خیلی چیز خوبی هم هست. آفرین که بالاخره حکومتهای مملکت ما به این مرحله رسیدند که حقوق حقه را محترم بشمارند. ما هم اینجا خوشحال که سرانجام چیزهای مشابه غرب را در کشورمان دیدیم  ولی خب حیف.
حیف حیف حیف. حسابی هم حیف. یکذره و دوزره هم نه بلکه خیلی حیف. چرا حیف؟ الآن میگم چرا حیف.
نشان دادیم که هنوز ظاهر بین هستیم. نشان دادیم که اصولی در کارمان نیست و همان حالت خودبینی سابق را حفظ کردیم بدون اینکه به تبعات و نقص هایش توجهی کرده باشیم. از اصلاح که اصلا حرفی نمیزنم. نشان دادیم که هنوز اهل جیغ و داد هستیم و هیچ چیزی هم بارمان نیست.
خیلی رک و پوست کنده میگم. برخی از خواستهای کارگران ما ناخوشایند بودند. قشنگ نشان دادند که هیچی حالیشون نیست بلکه یک عصبیت خودشان را میخواستند بنمایش بگذارند. ببخشید که اینطور حالا مینویسم ها ولی خب چون ادبیاتی هست که اینها استفاده کردند و بیشتر از اینهم نمیدانند و من دوست دارم که منظورم را بفهمند با اجازه تان خیلی کوتاه این ادبیات آنها را بکار میگیرم و زود هم بپایان میرسانم.
کارگر ما حیا کن، نادانی را رها کن.
این پاسخ به کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن بود.
بازهم ببخشید که از این ادبیات استفاده کردم. حالا برگردم به اصل مطلب دوباره.
افغانی را رها کن؟ رها کن؟ چرا رها کنه؟ مگر بد کار میکنه؟ مگر زیاده خواه هست؟ مگر کارکن افغانی که در ایران هست، غیرقانونی هست؟ چرا رها کنه؟
آها چون کارفرمایت بهش ظلم میکنه و حقوق کم میده؟ کارگر جان ایرانی. ای آنکه مورد ستم حکومتها و جامعه قرار گرفتی، بجای اینکه خواستار آن بشی که قوانین را رعایت کنند و حقوق افغانیها را درست دهند تا برای تو رقیب ارزان قیمت درست نشه و تو بیکار نشی، به کارفرمایت میگی به من ظلم کمتر کن و به او بیشتر؟
این مبارزات حقوقی کارگران ایران است؟ در ضمن کدام افغانی؟
دوست من؛ برادر من، سرور من، خیلی از اینها در ایران دنیا آمده اند. برای این مملکت کار کرده اند. اگر کسی از من بپرسه، از دید من همه اینها ایرانی هستند و همانطور که تبعیضی میان دیگر اقوام مملکتمان را نمیپسندم از مورد تبعیض واقع شدن آنها هم اصلا خوشم نمیاد.
اینها همان زبانی را صحبت میکنند که من و تو هم صحبت میکنیم. به همان مراسمی احترام میگذارند که من و تو هم میگذاریم. جشن نوروز بهمان اندازه شادند که ما شادیم.  داستانهایی را برای کودکانشان تعریف میکنند که من و تو هم تعریف میکنیم. حالا تو میآیی و درست در روزجهانی کارگر یعنی روزی که همه کارگران جهان با هم یکدل میشوند و یکصدا  شعار میدی که کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن؟ تو اصلا میدانی اول ماه می یعنی چی؟
عزیر من، جان من تلاش کن که شرایط کاری و حقوقی در مملکت ما بهتر بشه  وگرنه این مملکت انقدر خرابه که کار خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکنیم وجود دارد و وجود خواهد داشت. تو که مراسم  اول ماه می را از غربیها الگوبرداری کردی، حد اقل برابر قرار دادن کارکن داخلی و خارجی  را هم از همانها یادی میگرفتی دیگه.  دنبال دیوار کوتاه تر از خودت میگشتی؟  به به به این مبارزات کارگری. بیخود نیست که میگن هنوز شش هفت قرن لازم داریم تا به این غربیها برسیم.  یکبار بعد از چندین و چند سال بهت اجازه دادن که بیایی به خیابانها و از دردت بگی شروع کردی به ابوعطا خواندن؟ ما اینجا به پگیدا میخندیدیم  و یکدفعه دیدیم آنچه خود داشتیم ز بیگانه تمنا میکردیم.
عزیز جان، کار از جای دیگه خرابه. دفعه دیگه هم اگر خواستند گولت بزنند و پول نفت را سر سفره ات بیاورند، بگو خودتانید. قوانین و حقوق را درست کنید، بقیه هم خودش میاد.  دفعه دیگه هم که خواستی بیایی در خیابان شعار بدی، شعار منطقی بده. میدونم هم که بدت میاد ولی خب بیاد.
منهم از شعاری که تو دادی خوشم نیامد. اصلا هم خوشم نیامد چونکه راستش را بخواهی ازت خیلی خیلی بیشتر از اینها توقع داشتم. چون فکر میکردم خیلی از سرد و گرمهای روزگار را چشیدی و خیلی از اجحافها را در تمامی موارد دیدی و از آنها یاد گرفتی و برایشان راه چاره پیداکردی.

انسانها یا علمی هستند و یا تجربی.  خودت بگو که کدامش را نیستی تا براساس دومی برآوردت کنند.
در اینجا روی سخنم با آندسته از کسانیستکه مطمئن هم هستم زیاد نیستند و با طرح چنین شعارهای نامربوطی  مسیر مبارزات کارگری را به بیراهه و گمراهه میکشانند ولی بلافاصله هم موضوع جالبی برای جراید و خبرگزاریها که کشته و مرده پخش تشنجات هستند میگردند. این دسته از به اصطلاح نمایندگان کارگران کشورم از اینکه چند وقتی مانند کازیمودو پادشاه گردند خوشحال هستند ولی اصلا نمیفهمند که پادشاه چه هستند و چه مدت پادشاه میمانند و چه حاصل میکنند.