۱۳۹۵/۸/۱۰

دم خروس و پناهندگان افغانی در آلمان


آقا قدیمها یک ضرب المثلهایی داشتیم که با یک جمله خیلی ساده و کوتاه به اندازه یک کتاب سخن میگفت.
خب بچه بودیم و معناها را نمیفهمیدیم ولی تا دلتون بخواد دست به خنده مان به همه چیز و همه کس خوب بود. بخاطر همینهم برخی از این ضرب المثلها را که میشنیدیم نیشمان تا بناگوش باز میشد.
یکی از این ضرب المثلها این بود : قسم حضرت عباست را باور کنم یا دم خروس را؟
که البته پشتش یک داستان کوتاه و زیبا و پرمعنی خوابیده بود. ولی کو چشم و گوش حکمت.
حکیمی میخواست که اینرا به گوش و چشم دیگران برساند. بگذریم.
از جریان پناهجویانی که به آلمان آمده اند و بفرمایی که صدراعظم اینجا زد و بعدش فهمید که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها و  تقاضای پناهندگی این پناهجویان و اینها همگی خبر دارید و نیازی هم نیست که من تکرارش کنم.
از جمله کسانیکه به اینجا آمده یک گروه هم افغانها بودند که بعضا هم از ایران و نه از افغانستان به راه افتادند و به اینجا آمدند.
آقا بحران پناهجویان و استقبال برخی و اعتراض برخی دیگر که در اینجا بالا گرفت و احزاب بالا و پائین و چپ و راست اینجا هم مجبور به موضع گیری شدند و احزاب جدیدالتاسیس شروع کردند به از آب گل آلود ماهی گرفتن، دولت و دولتیان اینجا فهمیدند که ای دل غافل. در مسجد جای باد کاشتن نیست که طوفان درو میکنی.
شروع کردند بدنبال راه گریز گشتن.
یکی از این راههای گریز خیلی جالب بود. وزیر امور داخله اینجا بلند شد و رفت افغانستان. از افغانها هم آخه خیلیها اینجا به پناهجویی آمده بودند. بهر حال، این آقای وزیر که از آشنایان قدیمی و شخصی و خانوادگی صدراعظم هم هست بلند شد و رفت کابل.
خیلی با جدیت و مصمم گفت که در جایی که سربازان ما میجنگند شرط انصاف نباشد که مردم خودشان جبهه های جنگ حق علیه باطل را ترک کرده و به کشور ما بیایند.
آقا، همه ساکت شدند. صدا از کسی در نیامد. بلافاصله هم اعلام شد که افغانستان کشوری امن است و نیازی نیست که به کسانیکه امن و امان هستند پناهندگی داده بشه. چند وقت بعدش هم قرار داد امضا شد که به امور این پناهندگان افغانی بسرعت برق رسیدگی بشه و آنها را به آغوش مام وطن بازگردانند. بخصوص که گند کار خیلی از افغانها که اصلا در ایران بودند و از ایران اقدام به مهاجرت کرده بودند، در آمد و یکدفعه معلوم شد که به به به. تقلب هم کرده اند این پناهجویان عزیز.
آقا از اینهمه دقت و سرعت عمل و ارگانیزاسیون غربیها آدم واقعا مات و حیران میمونه و اینکه چطور بلافاصله از بدترین شرایط میتوانند شرایط خوب درست کنند. من یکی که ایوالله آوردم.
آفرین. آفرین و صد آفرین. نمیدونم که چی بگم. جدا.
ولی صبر کن یکی دو تا سئوال همین الآن برام پیش آمد.
در رابطه با جنگ سربازان آلمانی در افغانستان برای آزاد کردن افغانها، این سربازها برای افغانستان آنجا بودند یا برای آلمان؟ من اینرا درست نفهمیدم. تا آنجائیکه عقل ناقص من قد میده، اگر اشتباه نکنم زمانیکه ایالات متحده آمریکا میخواست به ایالات متحده طالبان در افغانستان حمله کنه، آمریکائیها مرتب به متحدان ناتو میگفتند بابا نیائید، خودمون درستش میکنیم و متحدین ناتو منجمله آلمان میگفتند ما اهل کوفه نیستیم که جرج تنها بماند. از اون گذشته وزیر دفاع وقت آلمان جمله معروف را گفت که دفاع از مرزهای آلمان در هندوکش شروع میشود. باور نمیکنید؟ اینهم لینکش.
اینرا آقای پتر اشتروک از حزب اس پ د در روز چهارم دسامبر سال 2002 بیان کرد.
پس اظهارات وزیر امورداخله فعلی آلمان بی معنی میشه که حالا که سربازهای ما هستند شما هم فرار نکنید.  بنا به بیانات صریح و واضح وزیر وقت دفاع آلمان، سربازهای آلمانی برای منظور دیگه آنجا هستند و این کاری به امنیت افغانستان نداره. وضع امنیت از سابق هم خرابتر شده.
تا آنجائیکه من خواندم و در تلویزیونها دیدم و از رادیوها شنیدم در مدت استقرار سربازان آمریکائی در افغانستان تا کنون حدود هزار و چند صد نفر سرباز آمریکائی کشته شدند و آمریکا مرتب دم از نبود امنیت در افغانستان میزنه و همین را دلیل اقامت طولانیش در آنجا میدانه.
بنا به گزارش خبرگزاریها در هشت ماه نخست سال جاری میلادی حدود 5600 سرباز و پلیس افغانی در مبارزه با تروریستهای القاعده و طالب و داعش که همگی نیز از سوی نورچشمان متحدان کشورهای غربی یعنی عربستان و پاکستان پشتیبانی میشوند، کشته شده اند. حالا چطور میشه از پناهجوها توقع داشت که به آغوش امن مام وطن بازگردند؟
یکی میگفت که بیشتر اینها از ایران آمده اند، اینکه شد عذر بدتر از گناه که.
از یکطرف مرتب در خبرگزاریهایتان خبر ناامن و غیرانسانی بودن شرایط زیست در ایران و نارضایتی مردم مینویسید و از طرف دیگه کسانی را که بدعوت مستقیم و غیرمستقیم خودتان و با نشان دادن در باغ سبز به آنها بلند شدند و آمدند، میخواهید به این کشور به گفته شما غیرانسانی و ناامن بفرستید؟ کمک هم  نه به کشور مذکور میکنید و نه به پناهجو.
این روش همیشگی شماست. سالهای سال با وجود جنگ و با وجود تحریم بیشتر از پنج میلیون پناهنده افغانی و کرد و عراقی آنجا بودند و شما اصلا به روی خودتان نیاوردید و یکبار هم در موردش صحبت نکردید.
کشوریکه سالها تحریمش کردید و هنوز هم تهدید به ادامه تحریمات میشه و خیلی چیزها را ندارد، میخواهید حالا با لطایف الحیل پناهنده هایی که به سوی شما آمدند را به آنجا بفرستید؟ اینها اصلا چرا مجبور شدند بروند ایران؟ برای اینکه وضع کشورشان خیلی خوب و امن بود و اینها هم خوشی به زیر دلشان زد و گفتند بریم ایران یک کم بدبختی حال کنیم؟ حالا چرا میخواهند از ایران بیرون بروند و به سوی شما بیایند؟
در مورد بالا رفتن صادرات نظامی آلمان در سال گذشته و رابطه آن با وضعیت موجود منطقه که سبب فراری شدن مردم میشود، چیزی نمینویسم که مثنوی هفتاد هزار من کاغذ نشه.
خلاصه از این سئوالها که خیلیهاشون را اصلا مطرح نکردم چونکه حوصله نوشتن زیادتر را ندارم زیاد برایم  پیش آمدند.
خب بابا یکدفعه بگوئید که دروغ گفتیم دیگه. بار اولتان که نیست که.
یکبار هم که شده راستش را بگید و بعدش هم بگوئید گردنمان کلفته نمیکنیم. دو سه تا شعار دادیم ولی شما چرا جدیشان گرفتید.
خلاصه به این ضرب المثلهای نیاکان باید با دقت بیشتری نگریست. همین.

۱۳۹۵/۷/۲۷

شیوه های نوین متقاعد نمودن

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و نامزدان این مقام عجیب در حال مجاب کردن مخالفان و طرفداران خود هستند که لیاقت بعهده گرفتن این مقام را دارند.
در اینگونه مواقع معمولا توانائیهای خود و ضعف حریف را مرتب به نمایش میگذارند تا دیگران را متقاعد کنند.
من نمیدانم که یکی از نامزدان چه کار کرده که این رای دهنده اینطوری متقاعد شده و نمیخوام هم بدونم که متقاعدین رئیس جمهور هشت سال پیش آمریکا چه گونه متقاعد بودن خود را در عکس بنمایش میگذاشتند.
  


شیوه های نوین متقاعد نمودن

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و نامزدان این مقام عجیب در حال مجاب کردن مخالفان و طرفداران خود هستند که لیاقت بعهده گرفتن این مقام را دارند.
در اینگونه مواقع معمولا توانائیهای خود و ضعف حریف را مرتب به نمایش میگذارند تا دیگران را متقاعد کنند.
من نمیدانم که یکی از نامزدان چه کار کرده که این رای دهنده اینطوری متقاعد شده و نمیخوام هم بدونم که متقاعدین رئیس جمهور هشت سال پیش آمریکا چه گونه متقاعد بودن خود را در عکس بنمایش میگذاشتند.
  


۱۳۹۵/۷/۱۷

هر که نقش خویشتن بیند برآب

بتازگی دو ویدیو کلیپ از سوی دوستی بدستم رسید که بسیار جالب بودند.
موضوع هر دو کلیپ سوگواری ماه محرم بودند. میدانم که عده ای مخالف و عده ای موافق جریانات دینی هستند و از میان موافقان باز هم گروهی موافق و گروهی مخالف مراسم سوگواری ماه محرم میباشند.
به همه این گروهها هیچ کاری ندارم و خودشان باید بدانند که چه میخواهند و چه میکنند. چیزیکه در این دو ویدیو برایم بسیار جالب بودند نحوه های عرضه نمودن بودند.
همگی میدانیم که بسیاری از شرقیها خواستار فراهم گشتن موقعیتی هستند که بتوانند به کشورهای غربی بیایند و بگفته خودشان راحت و بیدردسر زندگی کنند. اگر هم از ایشان بپرسید چرا؟ یکی از دلایلی که عنوان مینمایند نرمخویی مردمان اینجا میباشد.
دقیقا همین نیز موضوع این نوشته در مورد دو ویدیوکلیپ میباشد. در ویدیوی نخست مرد جوانی را میبینید که در کلیسا ایستاده و بهمراهی کلیسائیان که مسیحی هم میباشند ( اینرا ظاهر ایشان و نحوه پوشاکشان نشان میدهد ) و نیز دیگر یارانش در مدح و سوگ ماجرای کربلا و عاشورا سرودی میخوانند و سرود هم با موسیقی مناسبی همراه است. اینجا نه کسی به سر و کله خود میزند و نه خاک و گل به سر و روی خود میمالد و نه نعره میکشد و نه عربده. اینرا خود مسیحیان اینجا هم که پیامبرشان را به میخ و سیخ کشیدند، در سوگش انجام نمیدهند. در پایان هم همگی میخوانند که ما ماجرای کربلا و عاشورا و و و را بیاد میآوریم و ارج مینهیم.
اگر از من بپرسید، این تاثیر تعامل غربیها بر مومنی شرقیست و همچنین گشوده نظر بودن مومن شرقی در برابر غربیها که توانسته اعتمادشان را چنان جلب کرده و در این زمانه ای که نام مسلمان بودن و اسلام حساسیتهایی بوجود آورده، برخی از ایشان و علی الخصوص کلیسائیانشان حاضر گشته اند تا این معتقد شرقی را همراهی نمایند. یادمان هم نرود که همین چند وقت پیش بود که یکی از وابستگان داعش به کلیسائی در فرانسه رفته و قتل  بعمل آورد.
کلیپ دوم نیز جالب است و آن ظاهرا مسیحیان عراقی را نشان میدهد که علامت چلیپا را بر روی سینه خود نصبت نموده اند و در عاشورا سیاه پوشیده و نوحه خوانان به سینه زنی میپردازند. اینگونه نزدیک گشتنها پیروان ادیان گوناگون را اگر افراطیون و طرفداران منطقه ای و فرامنطقه ایشان بگذارند زیاد میتوان در خاورمیانه دید. نمونه بارز آن زمانی بود که انقلابیون مسلمان مصری میخواستند در میدان تحریر نماز بگزارند و مسیحیان (قبطیها) پیرامون ایشان دایره ای زدند تا کسی متعرض و معترض ایشان نگردد. بهر جهت.
سینه زنی این مسیحیان عراقی نیز نمایانگر تاثیر فرهنگهای منطقه بر روی این مردمان است.
حال اگر کسی این میان پیدا میشود که مخالف سینه زنی و زنجیرزنی و قمه زنی و غیره میباشد، میباید در واقع ریشه های این خشونتها را در میان فرهنگ خود همین مردم و نه الزاما در رابطه با ادیان بجوید.
این کاستی فرهنگی و نماد فرهنگی است که در اینجا به اینصورت  و در آنجا به آنصورت فرصت پرداختن به لحاظات دینی را میدهد. در اینجا فرهنگ حاضر مسیحی را به سینه زنی میکشاند و در آنجا نحوه ادای مومن شیعی را تلطیف میکند.

اگر این گونه عرضه گشتن و عرضه کردن ملاحظات دینی، سیاسی، اجتماعی و و و را که در کشورهای منطقه ادا میشوند دوست ندارید و نمیخواهید پس کوشش در به روز کردن فرهنگ عامه مردم نمائید که جهاد اکبر است و راه  معامله و معادله و معاوضه را برای مردمان شرق با دیگر مردمان جهان میگشاید و تفاهم دیگران را هم برای شرقیان بیشتر میکند.