۱۳۸۹/۱۰/۱۵

اینجاست که ملا حال نداره


از مادر بزرگ خدابیامرزم زیاد براتون نوشتم و ماجراهایی را که خودم با او تجربه کردم را اینور و اونور براتون گفتم. یکی دیگه از چیزهایی که تازگیها یادم افتاده همین حال داشتن یا نداشتن ملاست که طبق معمول ما اونموقع نمی فهمیدم منظورش چیه بعدها فهمیدیم یا اینکه فکر کردیم که میفهمیم. خدا بیامرز میگفت که این آخوند پیر محله ما از اون آب زیرکاه ها هست.
او که در زمان مادر بزرگ من معلم مدرسه هم بود بقول خودش مکتب خونه رو اداره میکرد هر جا که میدید شاگردی سئوالی میکنه و او  نمیتونه جواب بده بلافاصله حالش خراب میشه و باید میرفت خونه وگرنه جونش در میرفت. در واقع جونش نبود که داشت در میرفت خودش بود که داشت از زیر جواب دادن در میرفت. بعدها هم  دیگه این برای ما ضرب المثل شده بود هر وقت که کسی نمیخواست کاری را انجام بده و داشت از زیرش در میرفت ما به همدیگه میگفتیم اینجاست که ملا حال نداره یعنی تو خودت بفهم دیگه.

حالا این یارانه های هدفمند هم بمرور نشون میدن که ملا و ملت هر دو تاشون دیگه حال ندارن. قبل از اینکه ادامه بدم تا یادم نرفته بگم که من خودم شخصا مخالف دادن یارانه روی نون و آب و برق و هزار چیز دیگه بودم و هنوز هم هستم. ولی علت مخالفت من با دادن یارانه یک چیز بود و علت مخالفت رژیم رئیس جمهور منتسب یک چیز دیگه. 

اخوندا که خودشون باعث میشدن که ملت از دهات بیان شهر و بیکار بگردن و سرموقعش هم دو سه تا چوب و چماق ابدار توی سر بقیه بزنن و در عوض یک زندگی بخور و نمیری که بر اثر دادن یارانه های مختلف میتونست وجود داشته باشه داشته باشن تازه حالا فهمیدن که ای داد بیداد ملت مفتخوره و عادت کرده به جنس ارزون و کار نکردن تازه توقعشون هم رفته بالا و زندگی با استانداردهای جهانی هم میخوان.  از دید اونا این یعنی کاه و یونجه شون پاک شده و شروع کردن به تیز کلنگ انداختن ولی حاضر هم نیستن که مطابق استانداردهای جهانی برن کار. خدابیامرز چرچیل هم میگفت ایرانی رو باید گشنه نگه داشت. 
با وجود همه اینا اسم کارکردن  و کم کردن میزان تعطیلیها و اینجور چیزا که میاد ملت ما یکدفعه ملی و مذهبی سه آتیشه میشه و هیچ معیار دیگه رو هم قبول نداره. البته کارهای شبیه دلالی و معامله اینا رو خوب انجام میدیم و مثل برق سر بقیه کلاه میذاریم. یکعده هم که توی این شیرو ویر بر اثر خرید و فروش زمین و ملک و دلالی که توی ایران با لغت شریف بیزینس ازش یاد میشه به پک و پولی رسیده بودند ( حالا از باند بازی و مافیا بازی و دوز و کلک بازی حواریون و اینها حرفی نمیزنم) و کبکشون داشت خروس میخوند و بقول قدیمیها زندگی اصرافی داشتند که بیا و ببین و به هیچ صراطی هم مستقیم نبودن. چونکه یک پک و پولی هم دستشون افتاده بود البته از راه حلال، دیگه خدا رو هم بنده نبودن.
هرکس که یکخورده بیشتر داشت تو فکر خریدن و عبید کردن نفر دومی بود که کمتر داشت. همه از گرونی و وضع حقوقهاشون مینالیدن ولی این مردم به کله مبارکشون نمیزد که خب یک خورده هم با قناعت زندگی کنن. بجاش بازار کلک زدن و کلاهبرداری حسابی گل کرده بود راستش رو بخواین همیشه اینجوری بوده توی این مملکت. هیچ جای دنیا به اندازه ایران مردم بخاطر کشیدن چک بی محل و دادن سفته بی پشتوانه به زندان نیفتادن. حالا کاشکی اقلا با پول قرضی یک کار درست و حسابی میکردن. 

دولت هم که خودش رئیس دوز و کلک زنهاست و در این زمینه از همه گردن کلفت تر و استادتره.
توی این به اصطلاح بی پولی مردم مرتب دماغ بود که عمل میشد از حالت کدو به صورت خیار قلمی در میامد. بچه دار میشدن و شیر که خودشون نمیدادن باید شیر خشک میدادن تا سینه هاشون آویزون نشه. موقع وضع حمل درصد عمل سزارین مخصوصا توی شهرها چنان بالا رفته بود که مردم دیگه یادشون رفته بچه به صورت طبیعی چه جوری دنیا میاد. 
اگه اقای خونه  قدیما نیم لول پهنی میزد میزد حالا دیگه دو سه تا لول سناتوری رو شاخش بود. و متوجه هم نمیشدن که با هر کدوم از این کارها وضع خودشون را دارن خرابتر و خرابتر میکنن. چرا؟ چونکه پول توی دستشون بود. هر کی هم بگه نبود داره مزاح میکنه. پول بود ولی عقل پول داشتن نبود. بخاطر همین هم داشتن توی میدون  قر و قمپز دادن تخته گاز میرفتن. درست مثل اخوندای کراواتی مقیم امریکا و خواهران زینت دکولته باز اونجا. 

تو مگر جرئت داری که جلوی اینهمه پیغمبر و حاتم طائی ها  دم از معمولی بودن و نداشتن بزنی؟ بهر بدبختی شده تو هم باید میرفتی و سری توی سرها در میاوردی. اگر تو هم غصه نون شب نداشتن و قطع اب و برق بخاطر ندادن پول قبضش را میداشتی هیچوقت به کله مبارکت هم نمیزد که بری و سبیل هاتو الا گارسونیش کنی و یا موهاتو میزامپیلی. یک دل ضعفه عقلتو میاورد سرجاش. 

از طرف دیگه هم عقلت هم نباید میامد سرجاش. چرا؟ چونکه به این فکر میفتادی که چی شد؟ چرا وضع ما اینجوری هست؟ یک دفعه هم خدای نکرده بسر مبارکت میزد  و میخواستی یقه مسئولشو که همین مموتی و شرکا (سی ساله که مموتی و شرکا سر کارن، این مموتی مموتی شماره شش هست) باشن بگیری و خب اینهم که نمیشد که. در نتیجه به وسیله یارانه و زایانه از تو دردانه درست میکردن. 
برای اینهم که بتونن اینکار رو بکنن مجبور بودن که جنس بنجل از خارج بیارن بندازن جلوی تو تا دهنتو ببندن چونکه اگر میخواستن این جنس رو در خود مملکت درست کنن قیمتش بالا میرفت. پس ببین تو خودت اون بدبختا رو وادار به اینکار کردی. توی رژیم گذشته هم همینطور بود همون موقع هم یارانه ای بودی. قبلش هم بودی یعنی صد کلام به یک کلام. آقا ملت ما ذاتا مفتخور بود و هست بخاطر همین هم باطنا با کسی که بخواد ازش مثل تمام خلق دنیا مسئولیت بخواد و بهش بگه باید از خودت حرکت نشون بدی، مخالف بوده و هست. 

والله دروغ چرا رژیم ایران به همین هم راضی بود ولی بدبختی اینجاست که دیگه از پول مول توی دم و دستگاه دولت دیگر خبری نیست. یعنی خبری هست ولی نه برای ملت.
دولت هم بیچاره بدش نمیامد که این وضع ادامه داشته باشه ولی خب دولت دیگه دستش مثل سابق باز نیست. تحریم ها یکطرف. گلوی گشاد اخی های عرب و ابه های ترک طرف دیگه  و ببخشید، شرمنده، جسارت نشه ولی خماری و توقع  ملت ایران هم که مثال زدنی هست. خب این بدبخت دولت دیگه چه کار کنه؟ مهدی هم که قرار بود بیاد و هنوز از ته چاه بیرون نیامده. توی این مملکت همه تاخیر دارن. 

ولی بجاش آمریکایی ها دور تا دور مملکت را محاصره کردن. اونا تاخیر ندارن. خرجی هم به اون صورتی که همه فکر میکنن ندارن که بکنن. حالا میدونم که قند تو دل کلی ها اب شد ولی ما مرده شما زنده. می مونید و می بینید که اسمان به همین رنگ خواهد موند.