۱۳۹۶/۱۰/۱۵

برندگان یک ماجرا

گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
چمن خوش است ولیکن چو غنچه نتوان زیست
قبای زندگیش از دم صبا چاک است
ماجراهای اخیر اتفاق افتاده در ایران نخست شگفتی خیلیها را برانگیخت و سپس امید خیلی ها را برانگیخت و اکنون نیز میرود که ناامیدی خیلی دیگر را برانگیزد.
به گمان من این ماجرا در واقع بیشتر برخاسته از کشش و تنش جناحهای حاکم در ایران بود که میان خود بر سر تقسیم قدرت مالی و جانشینی خامنه ای اتفاق ندارند و بدینوسیله بیشتر میخواستند که درگیری پس از زمان خامنه ای را در زمان حیات خود او انجام دهند تا برنده ماجرا بتواند مرجعیت خود را توسط  او نیز تصویب نماید و ضمانت کاری پس از او را داشته باشد ولی ماجرا از دستشان خارج شد و ابعاد دیگری بخود گرفت.
اینها اصلا هم فکر نمیکردند که کار به اینجا بکشد و نارضایتی غیرقابل انکار مردم را با وجود اینکه میدانستند و میشناختند ولی دستکم گرفته بودند. برای ایشان بخصوص دشوار بود که ببینند این جنبش از میان قشر محرومتر جامعه برخاست. قشری که جناح حاکم پیوسته بر آن تکیه داشت. از اینرو چند روز اول بکلی حیران مانده بودند.
ظاهرا اصلاح طلبان ( اعم از خود اصلاح طلبان و یا کسانیکه اصلاح طلبان را تنها آلترناتیو موجود در جامعه ایران میشناختند) در این ماجرا باختند. این ظاهر ماجراست.  اما بنا به روند و شیوه غیر علمی و پرهزینه آزمون و خطا، ایشان تجربه ای دیگر اندوختند که اگر نمی اندوختند بسیار بهتر میبود. این البته در مورد جناح مقابل هم صادق است. اینان نیز تجربه های خود را اندوختند و کوشش خواهند کرد تا هر گونه خطر دیگری را در آینده از پیش محاسبه نمایند بدون اینکه روشهای پیشین خود را تغییر دهند و از خواستهای بیخود خود بکاهند. به این مسئله بسیار بزرگ فعلا اینجا کاری نداریم.
اینجا تنها میخواستم که به دوبرنده ماجرا که از هم اکنون مشخص گشته اند، اشاره ای کرده باشم. در یک سو اصولگرایان و دلواپسان در ایران و در سوی دیگر ترامپ و متحدینش در خارج از ایران. 
طرف ایرانی علیرغم صدمات فراوانی که بر پیکر اقتصاد، اجتماع و سیاست ایران وارد کرده، از دید خود مشروعیت و مظلومیت خود را که بنظر خودش پیوسته توسط  آمریکا و متحدانش تهدید و تحدید میشد، توانسته توسط آرای مردم تائید و تاکید نماید  و طرف دوم نیز که از هنگام  ورود به کاخ سفید پیوسته بدنبال گروهی و یا شخصیتی میگشت که با تکیه بر او سیاستها و تجارتهای خویش را در خاورمیانه پیش ببرد و در اصولگرایان ایران این شخصیت را میافت، به اغراقها و اعمال فشارهای خود ادامه خواهد داد.
ایندو گروه لازم و ملزوم یکدیگر هم هستند و بگونه بسیار زیرکانه ای هم با وجود اظهارات ظاهریشان، شدید بوجود یکدیگر نیز نیاز دارند.
هزینه های هنگفت این همکاری گروه نخست را ملت ایران و هزینه این همکاری گروه دوم را جهان غرب خواهد پرداخت اما هر دو گروه هم کمافی السابق اظهار میکنند که در حال هموار نمودن راه آسایش و رهایی مردم ایران هستند که شایسته بسیار بیشتر از اینها میباشند.
هیچکدام از این دو گروه دلواپسان داخل و خارج ملت ایران را نبایست در عملی نمودن اظهاراتشان دست کم گرفت که کوتاه میآیند. نمی آیند.
اما، گمان مبر که به پایان رسید کار مغان.