۱۳۹۴/۶/۳۱

پناهجویان به اروپا - سه

۳ – افغانستان
در مرحله نخست انسان انتظار نباید داشته باشد که عراقی و یا افغان را میان پناهجویان ببیند زیرا ایندو کشور هر دو پروسه دموکرات شدن و آزاد شدن توسط غربیها را پشت سرگذاشته اند ولی حقایق چیز دیگری هستند.
کشورِ افغانستان تا حدودی شرایطی مشابه با سوریه دارد. تشنجات قومی در آن همیشه وجود داشته ولی  تا پیش از ورود نیروهای اتحاد جماهیر شوروی دولتهایش توانسته بودند یکجوری با قهر و شدت و سیاست یک آرامش نسبی در آن بوجود بیاورند. چیز مطلوبی نبود ولی به گونه امروزی هم نبود. 
آزمایش‌های کشمکش های  قدرتی دیگران  با حضور مردمانش و  بر رویِ مردمانش چند دهه زود تر از سوریه آغاز گشته بودند.
در آغاز به چهره مدافعینی در برابرِ متجاوزی چون روسیه بودند که دلِ جهانیان را هم به رحم آورده بودند. از همان زمان حدود پنج شش میلیون افغان آواره کشورهای مجاور شده بودند و در شرایط سختی با محدودیت های فراوان و عمدتا در حاشیه زندگی میکردند. ‌ چون متجاوز شکست خورده برفت، نقابها از چهره ها بر افتادند و بزودی معلوم گردید که منافع  دیگری بجز منافع ملی‌ افغانستان در این کشور و میان مردمان آن مطرح هستند و به کرسی نشانده می‌شوند.
فراریانِ به کشورهای دیگر از زمانِ حمله اتحادِ جماهیرِ شوروی با وجود خروج نیروهای خارجی و آمدن و رفتن رژیم طالبان هنوز میلی به بازگشت به مملکتی که در آن همه چیز  خرابتر و نامناسبتر از حتی زمان پیش بود، نداشتند و این عجب که با وجود حضورِ نیروهایِ غربی در این کشور، مردم حالشان پیوسته خرابتر میشد و ناراضیتر می‌گشتند. خرابیِ حال و اوضاع افغانستان تنها از منظرِ اقتصادی نبوده بلکه در این کشور اجتماعیات به سرعت در حالِ سقوطِ مداوم هست و خودشان را هم حیران کرده. کاشتِ خشخاش و تولید و فروشِ موادِ مخدره از زمان آزاد گشتنِ افغانستان از دستِ مجاهدین ۱۷ برابر گشته و برزگرانِ اینکشور مجبور به مهاجرت از روستا به شهر شده اند چونکه محصولاتِ تولید شده به شیوه سنتی‌ِ ایشان از نظرِ قیمتی تابِ برابری با محصولاتِ خارجی‌ که بصورت انبوه و بی‌ اندازه به این کشور وارد می‌شوند را ندارند. شما بالاترین مقامات و رده های دولتی را هم میتوانید بمانند کفش و کلاه خرید و فروش کنید، رفتن و مهاجرت و کوچ از روستا به شهر در کشورهایی که شبکه دولتی اجتماعی قوی برای مردم ندارند، افق آینده و حال مردمان را تیره تر از تیره میکند و پایه هزاران آمادگی برای برای بزهکاری هست.


آنهایی هم که هنوز درون هستند به نسبت توان های خود سازِ فرار را به این کشور و آن کشور کوک کرده‌اند. به خاطرِ همینهم امروز در میا‌‌نِ گروه‌هایِ پناهجو به سوی اروپا، تعدادِ زیادی افغان مشاهده می‌شوند که بعضا سالها در کشور ترکیه در حال تدارک وسایل سفر به اتحادیه اروپا بودند و اجحافها دیده اند. تعدادِ فراریان افغان پخش شده در کشورهای گوناگون  را چیزی حدودِ ۶ میلیون نفر تخمین میزنند.

۴- کشورهای آفریقایی
هر چند کشورهایِ آفریقایی که پناهجویانی از آنها میایند متعدد میباشند و شرایطِ داخلی‌ و اجتمایی‌ میا‌‌نِ آنها با هم فرق‌هایِ اساسی‌ دارند ولی‌ همگی‌ِ آنها در دو چیز مشترکند، یکی‌ خشکسالی و دیگری فقر.
در هر دویِ این امور نیز ردِ پایِ کشورهایِ غربی را میتوان به وضوح دید. از ماهیگیری‌هایِ بیرویه گرفته تا ایجادِ کشتزارهایی برایِ کشت و پرورشِ گل و صادر نمودنشان به اروپا برایِ تزئین میز‌هایِ صبحانه و شام.
کشتزارهایی که آبِ فروان میخواهند و منابع آبی‌ را قصب میکنند. اینها نمونه‌هایِ کوچک هستند. در اینجا نیز کشاورزان نخواسته مجبور به مهاجرتِ از روستا به شهرها می‌شوند و اساس و پایه‌هایِ جوامع سنتی‌ شدیداً متزلزل میگردند.
در بیشترِ این کشور‌ها نیز دیکتاتورهایی با پشتیبانیها یا چشم بر هم نهادنهایِ مستقیمِ دیگران بر سرِ کار هستند. اینجا هم حفظِ منافع مالی‌ِ کشورهایِ پشتیبان حرفِ نخست را میزنند. اشاره کوتاه می‌کنم به سفرِ اخیرِ رئس جمهورِ مصر به آلمان و ملاقات با صدرِ اعظم این کشور مرکل و عقدِ قراردادِ ۸ میلیارد یورویی.
این ملاقات با اعتراضاتِ زیادی از سویِ مصریها و آلمانیها مواجه شد که بی‌ پاسخ ماندند.
اصولا قاعده به تازگی بر این شده، جایی‌ که کاری را درست انجام نمی‌دهی و اعتراض می‌شود، تو خاموش باش تا صدایِ اعتراضات کم کم فروکش کند و ماجرا به خاموشی سپرده شود.
در نیجریه ۱۲۰۰۰۰ نفر آهنگ فرار و کوچ از مملکتشان را دارند و هدف ایشان عمدتا کشورهای اروپایی است.
در کشتی های کهنه و فرسوده بصورت انبوه نشستن و از دریا گذر کردن را کسی برای تفریح و تفنن انجام نمیدهد. بایستی زمینه های اجبارهای پشت صحنه را بررسی نمود و ریشه ای و عمیق با آن برخورد کرد. با کمک انسانی کردن این یا آن هنرپیشه و قهرمان ورزشی هم کار بصورت بنیادی درست نمیشود هرچند که  از اینگونه اقدامات بایستی قدردانی و سپاسگزاری کرد. 

هیچ نظری موجود نیست: