۱۳۹۴/۷/۵

پناهجویان به اروپا - چهار

۵ – عراق
با وجود تشابهاتِ زیادی که میا‌‌نِ حال پناهجویانِ سوری و افغانی با همتایانِ عراقیشان یافت میشه، چه در رابطه با صدمه دیدن در زمینه با تشنجاتِ قومی و مذ هبی و چه غیره، ولی‌ تعدادِ پناهجویانِ عراقی در میا‌‌ن موجِ پناهجویان بصورتِ تعجب آوری نسبتاً کم است. این شاید به خاطرِ این باشد که بخش‌هایِ بزرگی‌ از ایشان پیشتر از این به کشورهایی مانند ایران مهاجرت کرده اند.
شاید هم به خاطر اینکه گروه‌ها و دسته‌های مختلفِ مذ هبی و نژادیِ این مملکت میدانند که بیرون آمدن از میا‌‌نِ اجتماعاتشان و واردِ منطقه‌ نفوذِ دیگری شدن مرگِ بی‌ تردید را بدنبال دارد.  چیزی که مسلم است اینستکه بخشِ زیادی از مردمانِ کشورِ عراق عملاً در اسارتِ گروه‌هایی‌ مانندِ داعش هستند و فرصتِ تکان خوردن ندارند.
به هر حال این‌ها همه حدس و گمانها هستند ولی‌ واقیعت نشان میدهد که تعداد ایشان در میا‌‌نِ پناهجویان نسبتاً کم است.

۶ – دیگر کشورها
مسلماً در میا‌‌نِ سیلِ پناهجویانی که به سویِ اروپا روان هستند، میشه افرادی از ملیّت‌هایِ دیگه مانند پاکستانی، ایرانی و بخصوص اهالی آلبانی و کوزوو که اینان حدود بیست و پنج تا سی درصد تعداد کل پناهجویانی را تشکیل میدهند که به سوی اروپای مرکزی و اروپای غربی سرازیر شده اند.
در کنار خواستِ فرار از حالتِ نارضایتی‌ عمومی و نبودِ چشم اندازی برایِ آینده نسبتاً مشخص محرکهای بزرگی برایِ جلای وطن بوده اند (اینو میشه از فرارِ ایرانی‌ها به استرالیا مشاهده کرد)، تک و توکی هم پیدا میشن که جوّ گیر شده و راهی‌ میگردند. در کّل اینها قشرِ پناهجویان اجتماعی‌ و اقتصادی را تشکیل میدان و حالتشان با پناهجویان جنگی و یا جنگی‌اجتماعی‌ اقتصادی فرق می‌کند.
برخی‌ از آنها (اقلیّتِ کمی‌ که نباید ملاک برخورد با همهِ پناهجویان قرار گیرند) حتی از موقعیتِ خوبِ مالی‌ برخوردارند.
در اینجا کشورهایِ مبدا را رها می‌کنم وبه کشورهایِ مقصد بطورِ بسیار مختصر می‌پردازم.
اکبر آقا اگر میخواهی چیزی بگی‌، برو خودت بنویس یا اینجا پیام و پاسخ بگذار ولی مرتب‌ تویِ ذوقِ ما  نزن. بگذار حرفمان را بزنیم.
کوشش میکنم که در اینجا نشان دهم که وجود این پناهنجویان چندان امر ناخوشایندی هم برای دیگر کشورها نبوده بلکه هر کدامشان کوشش میکند که از وجود اینها استفاده های اقتصادی، سیاسی، استراتژیک خودش را بکند. حتی گاهی بر ضد یکدیگر و برای اینکه یکدیگر را در فشار قرار دهند.

۷ – ترکیه
نقش ترکیه در رابطه با پناهجویانی که گذارشان به ترکیه میافتد بسیار مدبرانه با قابلیت انعطاف به هر سویی میباشد که بی شک دست کشور ترکیه را در خیلی جایها عملا باز نگاه میدارد.
زمانی‌ بسیاری از آنها را پذیرا گشت به امیدِ اینکه هنگامی در کشورهایِ مبدا ایشان جایِ پایی‌ محکم کند.
گاهی هم ‌ سببِ پذیرایِ آنها بودن دلایلِ کنترولی و نظارتی داشت و اینکه این افراد سر از سنگر‌هایِ رقیب درنیاورند.
ترکیه نیز مانندِ اروپا می‌دانست که دیر یا زود سیلِ پناهندگان به راه خواهند افتاد و طولانی بودنِ مرز‌هایِ ترکیه با سوریه و عراق خود به خود این کشور را به مقصدی برایِ مهاجرت تبدیل میکرد، به خصوص اینکه این کشور مرزِ مشترک با کشورهایِ اروپایی دارد.
علتِ آگاهی‌ داشتن ترکیه از این ماجرا نیز در کنار نزدیکی و نفوذی که این کشور در کشورهای مجاور خود داشت کارهایی مانند زدن سد‌هایِ آتاتورک، قره کایا و بیرچیک بر سرچشمه های دجله و فرات بودند که عملاً به خشک و بایر گشتنِ کشورهایِ عراق و سوریه انجامید.
قابلِ توجه است که بدانیم در پیرامون سد‌هایِ نامبرده شده، ترکیه موشک‌هایِ زمین به هوا نصب و تعبیه کرده هست و این خود گواهی بر این میدهد که ترکیه از نتایجِ کارِ خود به خوبی آگاه بوده و آنرا پیشبینی‌ میکرده. درگیریهای بین المللی و منطقه ای نیز عملا  به کشورهای عراق و سوریه فرصت و امکان اعتراض و مخالفت جدی به وجود این سدها را نمیدادند.
از طرفِ دیگر وجودِ این فراریان در ترکیه و جلوگیری از رفتنِ آنها به سویِ اروپا، مقامِ ویژه ای  برایِ او در نزدِ اروپا درست کرده بود و فرصتِ چانه زنی‌ با اروپا را در جایهایِ دیگر برایش فراهم میکرد.
ترکیه همچنین دارایِ علایق و منافع بارزی در کشورهایِ عراق و سوریه میباشد و برایِ خودش این حق را قائل است که سرزمینهایِ از دست رفته امپراتوریِ عثمانی (!!)  را دوباره به خود وابسته و دستکم از نظر اقتصادی به منطقه نفوذی خویش ملحق کند.

در کنار همه اینها ترکیه نگرانی دیگری نیز داشت و آن نیز وجود مناطق کردنشین در دوسوی مرزهای این کشور با عراق و سوریه بودند. ترکیه از اول امسال مسیحی خود را ظاهرا مایل به مذاکره با احزاب کرد نشان میدادند (کنارش اینرا هم اضافه کنم که خود همین احزاب کرد هم عناصر سالم و قابل اعتمادی نیستند و نبودند هم).  شاید از همینرو نیز بود که ترکیه عملا (هرچند زبانی نه) از جریاناتی مانند داعش پشتیبانی موثر میکرد. اینرا متحدین ناتوی ترکیه نیز درک کردند ولی کاری در برابرش انجام ندادند. 
در آینده نیز ترکیه خود را بعنوان ناجی و جلوگیری کننده از هجوم پناهندگان به اروپا عرضه خواهد کرد و شرایط خود را به آنها تحمیل میکند. 

۲ نظر:

آرسین گفت...

تشکر بابت ثبت و تحلیل وقایع،

دو نکته قابل ذکر:
یکی علت کمبود مهاجر عراقی مربوط می شود به نوع و ترکیب قومی جغرافیایی عراق و ثروت نفتی که باعث شده وضع مردم در عین جنگ داخلی خوب باشد. در اصل درست است که در عراق جنگ داخلی وجود دارد اما این جنگ در لبه های مناطق قومی وجود دارد و در درون هر بخش امنیت و زندگی جریان دارد. حتی در بخشهای سنی نشین و تحت کنترل داعش.
همینطور برخلاف دولت سوریه، دولت عراق مردم بخش داعش نشین را بمباران هوایی کور نمی کند و تلفات انسانی در بخشهای داخلی -سنی، شیعه، کرد- وحشتزا نیست.

دومین نکته اما در مورد تئوری سدهای ترکیه است بر خشکسالی عراق و سوریه و در نهایت آوارگی! حتی امروز که در دوران خشکسالی منطقه خاورمیانه بسر می بریم، نگاهی به وضعیت آب در رودخانه های دجله و فرات نشان می دهد که هیچ نشانی از کم آبی وجود ندارد و علاوه بر سدهای کشور ترکیه سدهای عراق و سوریه که بر رودخانه های مذکور وجود دارد همگی پرآب و در حداقلی از نشانه های کم آبی هستند.
(در حالی که همزمان در ایران دریاچه ای به وسعت ارومیه تقریبا خشک شده است.)
استفاده از این تئوری توطئه علاوه بر مثالی از استقرار دفاع ضدهوایی در کنار اماکن استراتژیک مانند سدهای یا کارخانه های مهم خصوصا در منطقه خاورمیانه هیچ چیز را ثابت نمی کند و در همین ایران هم بجز سایتهای غنی سازی، بسیاری از پالایشگاه ها یا سدها دارای سیستم پدافند هوایی هستند.

مهاجرت عموما 2 علت اصلی دارد، امنیت و اقتصاد. وضع اقتصادی سوریه در زمان صلح نیز بسیار شکننده و ضعیف بوده (بدلیل نداشتن منابع نفتی) و طبیعی است با اندک برهم خوردن ثبات فقر و ناامنی جمعیت زیادی را آواره کند.

از سوی دیگر پذیرش با برنامه مهاجر می تواند از نظر سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی برای کشور میزبان مزیت داشته باشد. اما این مزایا می تواند دو سویه تلقی شود و هم میزبان و هم میهمان از همکاری باهم منتفع شوند...

اگر کمی با دقت و بی طرفی بیشتر علل نگاشته شوند مطمئنا مطلب جامعتری در دسترس خواهد بود.
موفق باشید.

اردوان کوشا گفت...

با تشکرِ فراون از اینکه انتقادِ خود را مرقوم نمودید و بابِ گفتگو گشودید.
منهم با این نظر موافقم که قومیت‌هایِ عراقی کار زمانیکه در میا‌‌نِ خود هستند، خود را امن حس کرده و ملزم به جلایِ وطن نمی‌بینند.
وابستگیهایِ قومی میا‌‌نِ ایشان را هم می‌پذیرم. خیلی‌ کوتاه و نارسا به این موضوع هم اشاره کردم که اینان اینرا بر نمیتابند که از میا‌‌نِ خودیها (جایی‌ که نسبتاً امن هستند) بیرون آیند و بخواهند فرار کنند. فرارِ ایشان هم الزاماً گذاشتن از مناطق کسانیست که با ایشان در تنش به سر میبرند.
در موردِ وجودِ سد‌های ترکیه بر رویِ سرچشمه‌هایِ دجله و فرات باید به عرضتان برسانم که از همان اوایلِ اقدامِ به ساخت از سویِ اتحادیه اعراب رسماً به این عمل اعتراض شد . در پی‌ِ این اعتراضاتِ رسمی‌ به دولتِ وقتِ ترکیه این کشور در سالِ ۱۹۸۷ پیمانی با دولتِ سوریه به امضا رسانی که حقابه این کشور را از بابتِ رودِ فرات (۵۰۰ مترِ مکعب در ثانیه) تضمین میکرد که با گذشتِ زمان ترکیه آنرا عملا به ۲۰۰ متر مکعب در ثانیه تغییر‌ داد. ولی‌ از آنجا که پس از آن‌ اتفاقاتِ بسیاری ( جنگهای خلیجِ فارس یک و دو، براندازیِ صدام، ….) تشنجاتِ شدیدِ قومی و مذهبی که همسایگانِ عراق را هم نگران چیز‌هایِ دیگر ساخته بود به وقوع پیوستند که خودِ شما هم به احتمالِ زیاد از آنها مستحضر هستید، این اعتراضات دنباله گیری نشدند.
هم در سوریه و هم در عراق بیشترِ جمعیتِ کشاورزان را برزگران خورد تشکیل میدهند که با قطع و یا کمبودِ آب مجبور به مهاجرت میگردند. خشک گشتنِ زمینهایِ زراعی که منجر به شوره زار شدنِ آنها میگردد تبعاتی بدنبال دارند که در پشت مرز به خصوص متوقف نگشته و بدونِ داشتن ویزا واردِ دیگر کشورها میگردد، مثلاً گردریز.
در ضمن بنا به قوانینِ آبهایِ بین المللی، آبهایِ جاری میا‌‌نِ کشورها‌ها هم مشمولِ آن‌ میگرداند و معاهده‌هایی‌ میبایست میا‌‌نِ کشورها توشیح گردند که در آنها منافع طرفین ملحوظ و محفوظ گردند.
نمونه دریاچه ارومیه که بیشتر به سببِ بیکفایتیِ مسئولینِ ایرانی خوش گردید (منکرِ کم گشتنِ میزانِ بارندگی‌ها هم نیستم)، مثالِ نابجایی مینماید.
دریاچه ارومیه فاصله چندان زیادی از دریاچه وان ندارد و شرایطِ اقلیمیشان هم زیاد از همدیگر فرقی‌ ندارند. فاصله میا‌‌نِ ایندو دریاچه آنچنان نیست که یکی‌ بکلی بخشکد و دیگر پر آب باقی‌ بماند. اینجا بیکفایتیِ یکطرف اثبات میگردد.
حفاظت از تجهیزاتِ بنیادی یک کشور امری بدیهیست ولی‌ چه چیز باعث گشته که موشک‌هایِ زمین به هوا مستقر گردند؟ کار آنجا که من خبر دارم شورشیان وناراضیانِ داخلی‌ِ ترکیه نیرویِ هوایی در اختیار ندارند و از آن‌ گذشته ترکیه رای در این مقام با ایران مقایسه کردن کمی‌ جایِ اشکال دارد.
ایران (حال با تقصیر یا بی‌ تقصیر) به خاطر فشارهایی که متحمل شده پیوسته خود رای در معرضِ خطر دیده و موظف میداند از چیز‌هایِ کمی‌ هم که دارد دفاع نماید، این در موردِ ترکیه ولی‌ بطورِ ۱۰۰% صدق نمیکند.
به لینک زیر هم توجه کنید که در اینمورد نوشته شده البته به زبان آلمانی.
http://www.studiengesellschaft-friedensforschung.de/da_44.htm