۱۳۹۵/۲/۴

خیلی خب بابا

آقا من یکی‌ که مردم از دستِ این اکبر آقایِ بغلی از بس که چپ میره و راست میاد نق میزنه.
همیشه هم یک چیزی برایِ نق زدن داره و چنده ا‌ش خالی‌ نمیمونه. یک بار، دو بار، سه‌ بار شنیدنِ نق هاش قابلِ تحمله ولی‌ اینکه همش نق بزنه دیگه بابا انصاف بدین صبح تا شب که نمیشه نق زدن شنید که.
گرچه اینو هم باید بگم که گاهی‌ نق ‌هایِ بامزه میزنه و آدم خنده ا‌ش میگیره.
دیروز داشتم اخبار گوش می‌کردم که مجری گفت خریدارانِ فولکس واگن دیزلی در آمریکا نفری ۵۰۰۰ دلار بابتِ جبرانِ خسارت از کارخانه فولکس واگن گیرشون میاد.
ماجرا از اینقرار بود که طبقِ قوانین هر خودرویِ دیزلی که میزانِ آلاینده‌هایِ منتشر کننده ا‌ش در فضا بیشتر از یک حدی باشه که قانون مشخص کرده، موظف به پرداختِ جریمه میشه و خریدارانش هم میبایست مالیات و حقِ بیمه‌ بیشتری پرداخت کنند. البته در تعیین میزان این حد نمایندگان خودروسازها خودشان حضور داشتند و چیزی نبوده که از بالا به پائین دستور داده شده باشه بلکه نظرات کارشناسی خودروسازها را هم در نظر گرفته بودند. بهر جهت،  دولتها هم برایِ تشویقِ سازندگان به ساختنِ موتورهایی با میزانِ آلایشِ کمتر، بخشی از‌ مالیاتِ خودرو ساز‌ها را به آنها می‌بخشند.
به خاطرِ ندادنِ مالیاتِ زیاد بابتِ خریدِ خودرویِ نامناسب برایِ محیطِ زیست  خریدارنِ غربی  هم خودشان عجیب و غریب هنگامِ خریدِ خودرو به این چیز‌ها توجه میکنند.
کارخانه فولکس واگن ولی‌ میزانِ حقیقی‌ِ انتشارِ آلاینده‌هایِ خودروهایِ دیزلی خودش را خیلی‌ کمتر از آن چیزی که هست، در کاغذ‌هایش نوشته بود. و حدود ۸ – ۹ میلیون خودرو را در سراسرِ جهان اینجوری فروخت از جمله حدودِ ۵۰۰ هزار خودرویِ دیزلی با حجمِ موتورِ ۲ لیتری و حدودِ ۶۰۰ هزار خودرویِ دیزلی با حجمِ موتورِ ۳ لیتری در کشور آمریکا.
جریان که به بیرون درز کرد ( بیرون درز کردنِ جریان هم جالبه ولی‌ من اینجا ازش صرفنظر می‌کنم ) بلافاصله وکلایِ آمریکایی  مثلِ کوسه که خون بو میکنه وحشی میشه، این وکلا هم پول بو کردند و غوغا به پا شد.
بعد از بگیر‌ و ببندهایِ زیاد الان قرار شده به خاطرِ این دروغگوییِ شرکتِ فولکس واگن ( ای بابا بگذارید حرفم را بزنم. بله اینجائی ها هم دروغ میگن این هوا)، این شرکت خودرو‌هایِ با حجمِ موتورِ ۲ لیتری را باید در صورتِ درخواستِ مشتری باز خرید کنه، یا تعمیر کنه و به مشتری پس بده، خودروهایِ  با موتور ۳ لیتری بازخرید نمیشن و فقط تعمیر میشن و پس داده میشن. در تمامِ مدتِ تعمیر هم مشتری یک خودرویِ موقت بهش میدان.
در کنار همه اینها به هر مشتری مبلغِ ۵۰۰۰ دلار هم خسارت پرداخت میکنند. خلاصه این جریان برایِ فولکس واگن در آمریکا ۱۶ میلیارد دلار خرج برمیداره. فولکس واگن هم پذیرفته.

مشتریانِ آلمانی ( سرزمینِ مادریِ فولکس واگن ) که اینرا شنیدند و دید‌ند و خواندند، دهنشان آب افتا و با دندانِ تیز شده بلافاصله پرسیدند خوب سهمِ ما چقدر میشه، پاسخ شنیدند، موتورتان تعمیر میشه، پرسیدند دیگه چی‌؟ گفتند دیگه هیچ چی‌، اگر  هم موتورِ خودروتان را تعمیر نکنید مالیاتتان میره بالا. حسابی سنگ روی یخشان کرد. میگن الان از این پاسخِ دندان شکن هنوز چند هزار نفر بیهوش کنارِ خیابانها افتادند.
شرکت فولکس واگن هم اعلام کرده که انتقام مردم را از این روسای رده بالا که مسئولین مستقیم این فاجعه هستند میگیره.
پرسیدند چطوری؟
گفته میخواد که سی در صد از فوق العاده حقوقشان را کم کنه. از خود حقوق نه ها. از فوق العاده حقوق. در ضمن خدمتتان عرض کنم که در خودروسازی فوق العاده روسای ردیف بالا ارقام میلیونی را به رخ بقیه میکشند. سی درصد این را میخواهند کم کنند.
از بیرون انداختن و اینطور چیزها هم خبری نیست زیرا که بقول شیخ اجل  پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرند وظیفه روزی به خطای منکر نبرند.
چند سال پیش در همین آلمان یکنفر را پس از سی و چندسال کار در شرکتی بجرم خوردن تکه نانی که روی میز سالن پذیرایی بود و اینکه اعتماد را از بین برده، بیرون انداختند. وقتی هم که میگم تکه نان منظورم دقیقا تکه نان است و نه بیشتر. جریان به دادگاه کشیده شد و دادگاه هم رای داد که بله دیگه نمیشه بهش اعتماد کرد و اخراجش مانع قانونی نداره. البته طرف جزو روسای شرکت نبود بلکه عضو سندیکای کارگران و کارمندان شرکت بود.

آقا به ما میگفتن که دموکراسی غربی چند بعدی هست و ما نمی‌فهمیدیم ولی‌ حالا فکر کنم داریم یواش یواش متوجه میشیم که این دموکراسی ابعاد عجیب و غریبی داره.
اکبر آقا هم همین الان از کنار من رد شد و گفت بنویس آقا هنوز اینجا در اشغالِ متفقین هست. از ترسِ اینکه مجبور به بحث با او نشم، گفتم چشم.

خلاصه نتیجه اخلاقی داستان اینه :
اینجائی ها هم دروغ میگن و کلک میزنند. بهر کجا که روی آسمان همین رنگ است فقط باید تو چشمهایت را باز کنی.
با آمریکائیها کوچکترین شوخی بکنی باید پول بدی. کم هم نه. فرقی هم نمیکنه که جزو دوستان باشی یا دشمنان همین که پک و پولی داشته باشی باید مواظب باشی که بهانه دست وکلای آمریکائی ندی. ولی این تا حالا دلیلی نشده که اروپائیها روابطشون را با آمریکا قطع کنند یا برعکس. من پیشنهاد میکنم پک و پولتان را هم بکنید توی متکا که کسی گرو نگیره.
سوم اینکه اگر این ماجرا برعکس میبود، یک سنت هم گیر اینوریها نمیآمد.
چهارم اینکه نخیر منظورم این نیست که آنجا بهتره. تنها یک ماجرا که اتفاق افتاده بود برای شما نوشتم. حالا اینکه شما میخواهید چکارش کنید، به خودتون مربوطه.
پنجم اینکه خیلی خب بابا. شما هم دیگه نق نزنید. تمومش کردم.

هیچ نظری موجود نیست: