۱۳۹۴/۱۱/۸

چه میخواهیم، چرا، کی‌ و چگونه؟

روزی نیست که ما نخواهیم از کنارِ مسایل راحت ردّ بشیم و نشه.
نمیخوام بنویسم‌ها ولی‌ چیزهایی‌ گفته می‌شوند که خود به خود برایِ منِ کنارِ گود نشسته پرسش آنگیز هستند.
و گاهی پیش میآید که چیزهایی اتفاق میافتند که انسان ناچار میگردد به جنبه های دیگر زندگی اجتماعی انسانها نیم نگاهی بیفکند. این اتفاقها گاهی کم هم نیستند و پشت سر هم واقع میگردند و مسیر اندیشه ها را مشخص میسازند.
آخرین این اتفاقها مساله سفرِ رئیس جمهور ایران آقای روحانی به رم و استقبال همکار ایتالیائیش از او بود. دیری نگذشت که مسئله پوشاندنِ مجسمه‌ها  پیش آمد و بسرعت هم در تمام جراید ایرانی و اروپائی مطرح شد.
هنوز بر کسی‌ کاملاً معلوم  و مدرکی در دست نیست که آیا این مجسمه‌ها را به خواستِ  اقایِ روحانی و یا دولت ایران پوشاندند یا سرخود؟
اقایِ روحانی که در مصاحبه مطبوعاتی در همان رم گفت که از سویِ ایران هیچ گفتگویی در اینمورد نشده و همزمان نیز رئیس جمهور وقت ایران بر خلافِ داعشیان و طالبان به دیدارِ موزه و کلسیوم رفت و خود را علاقمند به فرهنگ نشان داد اما نه با چکش و مته برقی. در این جا در مقامِ مقایسه رئیس جمهور ایران با مثلا سالوادر دالی هم بر نمیآیم که اصولا کار درستی نیز نیست.
یکی هنرمندیست که با تشویق دیگران به خلق آثار بخصوصی میپردازد که برای جامعه خودش و جوامع کشورهای اطرافش قابل هضم است و دیگری سیاستمداری که محدودیتها و محضوراتی نیز دارد.
در ضمن در دو سه سال گذشته ماهیتِ جمهوریِ اسلامی هم تغییری اساسی  نکرده و کسی‌ هم در درون کشور چنین ادعایی را تا آنجا که من میدانم نداشته است. ضمن اینکه باز تائید میکنم رفتن رئیس جمهور را به مراکز فرهنگی و بازدید از آنها را کوشش کنید بیشتر مثبت ببینید تا منفی.
تغییرات مثبت در مملکتِ ما همیشه به آرامی انجام می‌گرفتند و حالا هم وضع فرقی‌ نکرده و سرعت پیشرفت کارها همان سرعت قبلیست.  اگر تغییری در شرف جریان است، روندش کند پیش میرود. تغییرات منفی ولی اینطور نیستند. خیلی زود و سریع میتوانند اتفاق بیفتند. چرا اینطور است؟ از خودتان بپرسید. شما هم عضوی از همان جامعه هستید.
برگردم به مجسمه ها و آقای روحانی، بنا به قوانین و عرفِ اجتماعی و حقوقی کشورهای غربی تا چیزی اتفاق نیفتاده باشه، جرمی‌ هم صورت نگرفته است. اقایِ روحانی در معیّتِ میزبانانش مجسمهِ لخت ندید و اعتراضی هم نکرد، فرض و ادعای اینکه اگر میدید ممکن بود مداد رنگی‌ از جیبش دربیاره و خط خطّیش بکند بنا به قوانین غربی امری حدسی و گمانی هست و  نمیشه کسی‌ را به سببش محکوم کرد.
ولی‌ حالا بریم به سر بقیه، ببینیم حرفِ حساب اینها چیه؟
بقیه را به دو دسته تقسیم می‌کنم، دسته اول کسانی که حالا به هر خاطری مجسمه‌ها را پوشاندند یعنی عاملین که اگر سئوالی دارید بروید از خودشان بپرسید چرا اینکار را کردند؟  منکه فکر می‌کنم هدف ایشان عمدتا نشان دادنِ عملی‌ِ احترام گذاشتن به عقایدِ دیگران بوده است. اینها از چیزی هم نگذشتند و وضعیت مجسمه ها را دوباره بصورت اول درآوردند.
ببخشید که من هم مثلِ شما مبارز نیستم.
دسته دوم معترضین بودند. یک عده می‌گفتند که میخواهند قرار داد ببندند و اینکار را کردند، والله اگر تنها به خاطرِ بستن قرارداد بود که نیازی به این چیزها نداشتند. شما چرا مالیخولیای هستید؟
ما که دیدیم برایِ بستنِ قرار داد حاضرند بدون پوشاندن پوشاک به مجسمه مانند ریس جمهورِ خلقِ چین به خودِ ایران بروند و امضا کنند اگر لازم باشه. پس مسئله مسئله احترام به نظر و عقیده دیگران بوده که بدبختانه خیلیها نگرفتندش و یا اینکه گرفتندش ولی برای پذیرفتنش مشکل دارند.
اینجا جیغ و فریادِ همه در آمد که وامصیبتا. از کریستیان امانپور گرفته تا این اکبر اقایِ کنارِ من.
یکی‌ هم نبود بگه بابا جان خانمِ امانپور شما دیگه چرا؟ اگر بقولِ شما فقط به خاطرِ بستنِ قرارداد اینکار را کردند خودِ شما هم برایِ انجام مصاحبه روسری پوشیدید تا مصاحبه تان با طرف ایرانی انجام بشه و شما به بنگاه سخن پراکنی تان بفروشید. حالا باید برایِ شما هم معرکه گرفت؟
اگر به مسایلِ حقوقِ بشر اشاره می‌کنید که به خدا بنده هم بهش معتقدم. من هم معتقدم که آن بیچاره ‌ایرانی که در ایران سوارِ هواپیما میشه حق بشریش هست که با وسیله مطمئن پرواز کنه، شما ‌ای معترضین، آیا به این امر معتقد نیستید؟
شما معتقدید که هواپیما و دیگر چیزها فروخته نشوند تا به رژیم فشار بیاد؟ آیا هر روز تنها این رژیمیها هستند که با هواپیما اینور و انور میروند و دل  بستگانِ خارج نشینِ خود را به لرزه در میآورند که مبادا این تابوتهای پرنده سقوط کنند؟ اینجا فشار به کی‌ میاد؟ این پولهایِ آزاد شده به نظرِ شما اگر اینطور جایها خرج نشوند کجا باید خرج بشوند؟ برنامه ای دارید؟ پیشنهادی حاضر هستید بکنید؟
اگر رعایت مسئله حقوق بشر مطابق با منشور قانون حقوق بشر سازمان ملل متحد منظورتان هست که باید رک و راست بعرضتان برسانم هیچگونه فشار جدی نخواهند آورد.
یادآوری نیز میکنم که زمانیکه در همان اوان ایجاد رابطه با جمهوری خلق چین در این زمینه دو سه گفتگوی سمبلیک با چینیها کردند ایشان براحتی پاسخ دادند که مردم کشور ما هنوز در آن حد نیستند که مطابق با معیارهای غربی رعایت حقوق بشر را نمایند و کارشان به هرج و مرج کشیده نشه. با ما در مورد این مقوله هفتاد هشتاد سال دیگر صحبت کنید.
این اکبر آقای هم کنار من خیلی شعارهای زیبا زیاد میده. به این اکبر اقایِ بغلِ دستِ منهم گوش بدید نه اینکه گوش ندید ولی‌ در کنارش کاربرد عملی و واقعی حرفهایش را سبک سنگین هم بکنید و ببینید سود و زیان مردم در آنها تا چه اندازه  رعایت شده.
اگر وقت داشتید این بخشی از شعر نیما یوشیج پدرِ شعرِ نوینِ ایران را هم بخونید.
خلق همان چشمه ی جوشنده اند
 بیهوده در خویش هروشنده اند
 یک دو سه حرفی به لب آموخته
 خاطر بس بی گنهان سوخته
لیک اگر پرده ز خود بردرند
 یک قدم از مقدم خود بگذرند
 در خم هر پرده ی اسرار خویش
 نکته بسنجند فزون تر ز پیش
 چون که از این نیز فراتر شوند
 بی دل و بی قالب و بی سر شوند
 در نگرند این همه بیهوده بود
 معنی چندین دم فرسوده بود
 آنچه شنیدند ز خود یا ز غیر
 و آنچه بکردند ز شر و ز خیر
 بود کم ار مدت آن یا مدید
 عارضه ای بود که شد ناپدید
 و آنچه به جا مانده بهای دل است

کان همه افسانه ی بی حاصل است

هیچ نظری موجود نیست: