۱۳۹۵/۴/۱۰

نگرشی دیگر به انگلیس و اتحادیه اروپا

این روز‌ها همه از جریانِ خروجِ انگلیس از اتحادیه اروپا میگن و میشنوند. هزاران تئوری هم منتشر میشه که تقریباً همگی‌ هم مربوط به آینده اینجا و آنجا میشه و اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
منهم به مصداقِ ضرب المثلِ خواهی نشوی رسوا، همرنگِ جماعت شو میخواهم یک چیز در این مورد بنویسم ولی‌ از آنجایی که مانندِ بقیه پیغمبر نبوده و علمِ غیب هم ندارم، کوشش می‌کنم که تنها در موردِ گذشته بنویسم و اینکه من چه میبینم.
راستش را بخواهید چیزِ زیادی برایِ نوشتن نیست ولی‌ برایِ من یکی‌ که خیلی‌ پر معنی بود.
دیروز در اخبار گفتند که اکثریتِ اعضایِ پارلمانِ بریتانیا موافقِ بودن در اتحادیه اروپا بودند، ولی‌ مردم مخالف.
در پارلمانِ آلمان هم اکثریتِ نمایندگان موافقِ چیزی هستند ولی‌ مردم مخالف. مثلا جریان TTIP .
در کشورهایِ دیگرِ اروپا هم همینطور.
این دو چیز را نشان میده، یکی‌ اینکه اگر آرایِ مردم را در نظر بگیرند ( مثلِ انتخاباتِ اخیرِ بریتانیا ) نتیجه چیزِ دیگری بجز از آنچه که نمایندگانشان در اخبار و هنگام امضای قراردادها نشان میدهند از آب در میاد.
دوم اینکه یا نمایندگانِ مردم خبر ندارند که موکلینشان چه میخواهند و یا اینکه موکلین خبر ندارند که وکلا چه محشری هستند و چه کارهای جالبی میکنند تا قدرشان را بدانند.
در هر دو حالت هم وکلا مقصرند که در حالت اول خودخواهی کردند و یا در حالت دوم کوتاهی.
این میا‌‌ن هنوز هستند برخی‌ از رهبرانِ کشورهایِ اتحادیه اروپا که به کامرون این ایراد را میگیرند که میبایست چنین رفراندومی را جلوگیری میکرد.
اینان هنوز متوجه نگشته اند که مردم در اروپا در این اواخر هر روز بیشتر از خطِ مشیِ سیاستمدارانِ خود روی برمیگردانند و به نمایندگانشان پشت میکنند. تا جائیکه تعداد کسانیکه دیگر در انتخابات مجلس یا شوراهای شهری به پای صندوقهای رای نمیروند بسیار زیاد شده. برخی نیز علنا به احزاب دست راستی افراطی روی میآورند. اینها بیشتر لجبازها هستند.
این خطرِ بسیار بزرگیست و موقعیت‌هایِ مناسبی برایِ احزابِ دستِ راستی‌ فراهم میاورد.
احزابی که حقیقتاً نیز هیچ برنامه مناسبی ندارند و تنها بوسیله همین نارضایتی مردم از کارهای نمایندگانشان‌ تغذیه میگردند.
این بسویِ راست رفتنها همزمان فرصت مناسبیست برایِ احزابِ حاکمه تا با نپرداختن درست به مسائل و موضوعات بصورت قانع کننده برای مردم، از این حالت استفاده کرده و با مقایسه خویش با احزابِ دستِ راستی‌، کارهای خود را منزه جلوه دهند و منتقدین خود را تنها در جبهه دست راستی های افراطی ببینند.

همین. عرضِ بنده تمام شد ولی‌ قرضِ باقی‌ ماند.

هیچ نظری موجود نیست: