۱۳۹۴/۷/۹

پناهجویان به اروپا - هفت

۱۱ – روسیه
زمانیکه حافظ اسد رئیس جمهورِ پیشینِ سوریه در آکادمیِ نظامیِ نیرویِ هواییِ روسیه تعلیم میدید، مدتها بود که کشورِ سوریه به مناسبتِ کشش‌هایی‌ که با همسایه خویش اسرائیل داشت و دیگران را در جناحِ اسرائیل میدید، متمایل به روسیه شده بود. جنگِ شش روزه واضح کرد که کشورهایِ عربی‌ به تنهایی‌ قادر به کوچکترین مقابله ا ی با اسرائیل نیستند. مصر و سوریه واضحا به سویِ روسیه متمایل گشتند و این برایِ اتحادِ جماهیرِ شوروی بسیار خوشایند بود.
در سال  ۱۹۷۱ پایگاهی نظامی در کرانهِ شرقی‌ دریایِ مدیترانه و در غربِ سوریه تأسیس گردید کار روسیه را از انزوایِ دریایی و وابستگی به نیازِ گذر کردن از تنگه‌هایِ بسپور و داردانل تا حدی به در آورد.
وجودِ این پایگاه بعدها نه‌ تنها خاری در چشمِ دکترینِ نظامیِ غرب بود بلکه با مطرح گشتنِ ایده کشیدنِ خطِ لوله گازی که از شمالِ عراق و سوریه گذشته و به دریایِ مدیترانه برسد، کشورهایی مانندِ ترکیه (نابوکو، ساختنِ منطقه‌ امن در جنوبِ ترکیه)، قطر (صادراتِ گازِ مایع از حوزه پارسِ جنوبی) و عربستان (گسترشِ حوزه نفوذی) هم متوجه جدی بودنِ امر گردیدند.
کشوری مانندِ عربستان واضح و روشن به تهدید کردنِ روسیه افتاد (شاهزاده باندر و اشارهِ به ایجاد اغتشاش در بازیهایِ زمستانی سوچی توسطِ پارتیزانهایِ چچن) اگر روسیه دست از سوریه برندارد.
همه اینها را که کنارِ هم قرار دهیم، عللِ وجودِ آمد شرایطی که سبب آوارگی این پناهجویان گشتند را بیشتر در میابیم. منتهی هر طرف  انگشتِ اتهام را به سویِ دیگری نشان می‌رود.
کشور‌هایِ ذینفعِ دیگری نیز وجود دارند که میتوان به آنها اشاره کرد ولی‌ همانطور که در آغاز تیز اشاره کردم این نوشته اختصارِ مختصراتِ کوتاه شده هست و تنها اشاره ای به پیچیده بودنِ ماجراست.

تنها در موردِ دو کشورِ دیگر در این رابطه، بصورت بسیار مختصر چیزی خواهم نوشت و به پایان نوشته می‌رسیم.

هیچ نظری موجود نیست: