۱۳۹۴/۹/۱۹

دموکراسی چیست؟

آقا ما وقتیکه آمدیم  به اروپا به ما گفتند به به خیلی جای خوبی رفتی. خیلی دموکرات هستند و تو هم از آنها یاد میگیری. ما هم خوشحال شدیم که بالاخره ما هم یکروزی دموکرات میشیم ولی بین خودمون بمونه هنوز نمیفهمیدم که منظورشون چیه و دموکراسی چیست.
یکروز دیدبم یکعده داد میزنن که وامصیبتا دموکراسی مرد. پرسیدبم چی شده؟ گفتند که بله در جریان یک جلسه عمومی که افسران ناتو هم در آن شرکت داشتند برخی از اعضای حزب تازه تاسیس سبز آلمان خون خود را در شیشه کرده و به عنوان اعتراض به روی یکی از افسران بلندپایه آمریکایی پاشیده بودند. بمعنی اینکه ناتو خونخوار است. روزنامه ها هم مینوشتند که وای وای دموکراسی مرد. ما هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که اینطوری مرد. آنموقع حزب سبز در اپوزیسیون قرار داشت و خیلی از محیط زیست و اینطور چیزها حرف میزد و انصافا خیلی خیلی کارها هم در این زمینه انجام دادند و اگر کسی از من بپرسه، در این زمینه جهان بهشان هنوز هم خیلی مدیون هست. پیشاهنگها بودند.
بعدها از سران همان حزب سبز که از حالت اپوزیسیون درآمده بود و حالا شریک دولت شده بود عده ای به وزارت هم رسیدند و زمانی هم رسید که وزارتشان تمام شد و حزب مخالف آمد و دولت تشکیل داد. این میان یکی دوتا که دوران وزارتشان به پایان رسیده بود،  رفتند جزو لابیهای مختلفی مثل شرکت اتوموبیل سازی که اونموقع با دنیای سبز فاصله زیادی داشت و خط لوله گاز شدند و مرتب برایشان تبلیغ میکردند. روزنامه ها نوشتند که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که منظورشان چیست و این دموکراسی چی بود که اینطوری مرد.
این گذشت و چند وقت بعدش گفتند در جریان ایران گیت آشکار شد که در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله ایران و عراق چند نفر از افسران ارتش آمریکا (شیطان بزرگ) مثل الیور نورث  پنهانی به ایران (محور شرارت) اسلحه میفروختند تا با پولش به چریکهایی که ضد رژیم چپگرای ساندنیستی نیکاراگوئه میجنگیدند، کمک کنند. بعدش هم معلوم شد که خود این چریکها چندان بهتر از ساندنیستها نبودند. اینجا باز یکعده داد و فریاد راه انداختند که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی کدامش بود که مرد؟ فروشندگان اسلحه بودند یا خریداران اسلحه یا چریکها یا ساندنیستها؟
باز چند وقت بعدش توی اتحاد جماهیر شوروی انقلابی شد و شوروی رفت و روسیه آمد. یکعده اونطرف داد زدند دموکراسی مرد. مثلا جمهوری دموکراتیک خلق آلمان. یکعده هم اینطرف داد زدند که نخیر نمرد بلکه زنده شد مثلا جمهوری آلمان فدرال. این میان چند تا از جمهوریها جدا شدند و برای خودشان کشور ترتیب دادند و همه گفتند که اونطرفیها دموکرات شد. بعد یکدفعه خبر آمد که مثلا در یکی از این جمهوریها یعنی آذربایجان شوروی یک بابایی آمده سر کار و زود با بقیه قراردادهای نفتی و گازی امضا کرده و شروع کرده به حذف مخالفین. حامیان طرف هم گفتند که نه بابا اون مخالفین آدمهای خلافی بودند. بازهم گفتند که وای که دموکراسی مرد. ما هم نفهمیدیم که بالاخره دموکراسی نزد اینطرفیهای ماجرا بود یا اونطرفیها؟
همزمان رئیس جمهور روسیه را هر روز در تلویزیون نشان میدادند ولی بعد از یکمدت گذاشتنش کنار و در روسیه یک رئیس جمهور سرکار آمد که بیچاره همیشه مست بود. حالیش هم نبود که توی مراسم عزا هست یا عروسی. پیک را که میدید میزد. باز هم گفتند که واویلا که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که اینطور در حالت مستی مرد.
باز چند وقت بعدش چندتا از خدا بیخبر با هواپیما رفتند توی برجهای دوقلو و همه را عصبانی کردند. صاحب برجها هم رفت توی کشوری که فکر میکرد عاملین از اونجا میان و گفت این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریها نیست. حالا هم آدمتان میکنم و هم دموکرات. ولی بعد از یکمدتی روزنامه ها باز خبر دادند که ای داد و بیداد که دموکراسی مرد. باز پرسیدیم  حالا دیگه چی شده؟ گفتند که تعداد تلفات در این کشور از زمانیکه در حال دموکرات شدن هست روزبروز بیشتر میشه، کاشت تریاک که هفده برابر پیش شده و هر چی وزیر و وکیله در لیست حقوقی دیگران قرار داره و هر کاری هم که دلشان میخواد بکنن میکنن حتی خرید و فروش مقام وزارت. ما فرقی بین حال و گذشته اش ندیدیم و باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که آنجا بدنیا آمد و اینطوری مرد.
آقا به عراق حمله شد و گفتند که دارند دیکتاتور سرنگون میکنند و کردند هم. میگفتند که این دیکتاتور روی سر مردم بیگناه کرد بمب شیمیایی ریخته و کشته. دموکراسی دیگه اونجا مرده. البته این دیکتاتور قبلا هم روی سر سی هزارتا سرباز ایرانی بمب شیمیایی انداخته و کشته بود ولی لابد اینها گناهکار بودند که روزنامه ها چیزی  در مورد مرگ دموکراسی ننوشته بودند. بهرحال وقتیکه گندش بالا آمد که این گازهای شیمیایی را کشورهای اروپایی و منجمله آلمانیها به آنها فروخته بودند روزنامه ها نوشتند که وای که دموکراسی مرد. ما بازهم درست نفهمیدیم که منظورشان از دموکراسی مرد چی بود و دقیقا کی مرد؟ پزشک قانونی هم که نداشت که بتونه تشخیص بده.
خلاصه عراق که آزاد شد بعدها باز این روزنامه های بیکار مینوشتند که دموکراسی مرد. پرسیدیم ایندفعه دیگه چی شده؟ گفتند بلاک واتر داره صد و پنجاه هزار قبضه از اسلحه هایی را که برای ارتش نوین عراق پیش بینی شده بودند به دیگران قاچاقی میفروشه. ما که حیران شده بودیم پرسیدیم مگر این بلاک واتر را خودشان نیاوردند تا مردم را دموکرات کنند؟ باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چرا اینقدر زود میمیرد؟
چند وقت بعدش گفتند که گروهی بنام داعش درست شده و یک دستهای پنهانی از پشت دارند بهش کمک میکنند و این گروه میخواد که عدل و برابری برقرار کنه چونکه جان همه به لبشان رسیده از بسکه جریانها شیر تو شیر شده بخصوص در عراق و سوریه. ولی بعد از اینکه این گروه داعش سر آدمها را پخ پخ کرد و با مته برقی افتاد به جان مجسمه های چهارهزار ساله و جنگجوهاش بزور با زن و دختر مردم علیرغم میلشان عروسی کردند و جشن گرفتند باز هم  روزنامه ها فریاد زدند که دموکراسی مرد. آقا راستش را بخواهید باز هم نفهمیدم که دموکراسی اصلا آنجا کی و کجای  این ماجرا بود که حالا یکدفعه مرد؟
زد و چند وقت پیش یک کشوری درهایش را باز کرد تا یکعده ای که بر اثر دخالتهای خودش در کشور همسایه به آن کشور پناهنده شده  و به بیگاری و کار ارزان قیمت کردن کشیده شده بودند، فرار کنند و برن یونان. یونان هم گفت خدا بده برو در پائینی. من همین الآن یک مصیبت اقتصادی را پشت سر گذاشتم و هنوز هم کار به پایان نرسیده. صدر اعظم اینجا هم هول شد و گفت خوش آمدید. باز هم روزنامه های گوناگون نوشتند که فاتحه دموکراسی را بخوانید که با این عمل دموکراسی مرد. آقا باز هم نفهمیدیم که این دموکراسی از باز کردن زیرکانه در مرد یا از راهنمایی یونان و یا از دعوت صدراعظم؟ یا از نتیجه ای که پیش میآمد و روزنامه ها میدیدند؟ خلاصه چطور اینجوری مرد؟
این میان اعلام کردند که یک کشور رئیس سازمان جهانی نظارت بر حقوق بشر در کشورها شده و تا نام این کشور را بردند باز روزنامه ها هو و جنجال راه انداختند که دموکراسی مرد چونکه کوچکترین مورد حفظ حقوق بشر هم در خود این کشور اجرا نمیشه و موازین غرب به نعل اسبانش هستند. ما باز هم نفهمیدیم که منظور چی و کی بوده و این چیزها چطور دموکراسی را کشته چونکه هر چی نباشه همین کشورها به ریاست سازمان نظارت بر رعایت موازین حقوق بشر در دیگر کشورها انتخابش کرده بودند و بهش تبریک میگفتند.
بعدها سازمان اطلاعات اینجا نام کشوریکه  دستهای پنهان پشت سر داعش هست را گفت که از قضا همان کشور ناظر بر رعایت موازین حقوق بشر بود و روزنامه ها بلافاصله گفتند که دموکراسی مرد ولی دولت آلمان گفت که این حرفها به سازمان اطلاعات هیچ ربطی نداره و سازمان اطلاعات شکلات خوری نکنه چونکه  ما رابطه اقتصادی خیلی خوبی با این کشور داریم باز هم روزنامه ها گفتند دموکراسی مرد. ما طبق معمول نفهمیدیم که دموکرات بالاخره اینجا کدامش بود؟ خبر سازمان اطلاعات و یا رابطه اقتصادی خیلی خوب و چطوری و کی مرد؟
چند وقته که همه اون کشورهایی که اسلحه میفروختند به گروههایی مانند داعش و یا کشورهای پشتیبان داعش و بعدش هم پناهجوها را بزبان بیزبانی دعوت میکردند به اینطرف تا بعدش بگن خیلیهاتون واجد شرایط نیستید، بعد از جریان جنایت و حماقتی که در پاریس اتفاق افتاد، میگن که دموکراسی مرده و ما باید به مواضع داعش حمله کنیم. آقا ببخشیدها ولی حسابی گیج شدم اینجا که دموکراسی داعش تا حالاش کجا بوده که حالا یکدفعه مرده؟ در ضمن اون کسانیکه که این جنایتها را انجام دادند که تربیت شده در همین جوامع اروپائی بودند که.
دیروز تا حالا یکعده در آمریکا میگن که کسانیکه به ایران سفر کرده باشند احتمالا تروریست هستند و اگر بخواهند به آمریکا سفر کنند با مشکل مواجه میشن. چرا چونکه ایران از جمله حامیان تروریسم هست. ولی عجیبه همه تروریستهای خرابکار یا از پاکستان میآمدند یا از مصر یا از یمن و یا از عربستان. باز یکعده داد زدند که وای دموکراسی مرد. باز هم ما را گیج کردند.
خلاصه اگر یک بنده خدایی بتونه بمن بگه که بابا این دموکراسی کدامیک از اینهاست و چرا هنوز دنیا نیامده زود میمیره خیلی ممنون و متشکر خواهم شد.
خدا رحمت کنه این دموکراسی را که چند چهره داشت  و بیچاره چقدر مرد و زنده شد.
یعنی دیگه بین خودمون نداریمش؟

هیچ نظری موجود نیست: