۱۳۹۴/۴/۳

ظاهرا شگفت انگیز ولی باطنا نه

آقا گاهی‌ انسان یک چیز هایی‌ می‌بینه که خودش هم باورشون نمیکنه دیگه چه خواسته به دیگران.
مثلاً اگر تا یکی‌ دو سالِ پیش کسی‌ میگفت که میا‌‌نِ دکتر احمدِ مموتی و بنیامین خانِ نتانیاهو شباهتِ افکاری و استدلالیِ زیاد وجود دارد‌ من یکی‌ حدِ اقل باور نمیکردم.
اینکه جفتشان از عقل سلیم (یعنی عقلی که منطقی باشه و ضررش به کسی نرسه، اینجا منظور داشتن عقل برای پدرسوخته بازی نیست) فارغ هستند را باور می‌کردم‌، اینکه جفتشان علیرغم جنگهای زرگری و ظاهری بر ضد همدیگه،  لازم و ملزومِ همدیگه هستند را هم باور می‌کردم  ولی‌ اینکه در استدلال آوردنشون انقدر با هم شبیه باشند را باور نمیکردم.
اگر یادتون باشه‌ زمانیکه سازمانِ ملل مرتب  قطعنامه و تحریم نامه  بر ضدِّ  ایران صادر میکرد  مموتی می‌خندید‌  و میگفت  بگذار  انقدر صادر بکنند تا  قطعنامه  دونکشون  پاره بشه.
اون موقع نتانیاهو بلافاصله  میگفت ، آی ملت  ببینید که این بابا چی‌ میگه؟ میشه به  چنین آدمی حتی به اندازه سر سوزن هم ‌که شده اعتماد کرد؟
حالا که همان سازمان ملل بر علیه کارهای سربازان و فرماندهان ارتشِ  زمامداران سرزمینِ موعود  گزارش  تهیه کرده، آقای نتانیاهو میگه این چیزها  هیچ  ارزشی ندارند و فاقدِ اعتبار لازم هستند.  ولی‌ لابد بخشی از گزارش  را که مربوط به حماس میشه  میتوان مطمئن  نامید. به این میگویند بازی با واژه ها و معانی.
یادتان میاد که زمانی بنیامین خان در آمریکا برای شلوغ بازی درآوردن  ادعا میکرد که ایرانی‌ها از همان زمانِ باستان با یهودیها دشمنی داشتند‌ یعنی‌ چشمهایش را به رویِ کتابِ عهدِ عتیقِ خودش هم بسته بود ولی‌ به جایش درب دهان را باز گذاشته بود تا هرچیزی را بدونِ گذشتن از فیلتر مغز (؟) بیرون بریزه.
حالا هم که دکتر مموتی میخواد ملت را طرفِ خودش جلب کنه میگه کشورهایِ غربی پرونده ضدِّ امامِ زمان درست کردند و عکسش را هم به اینترپل دادند تا دستگیرش کنه. اینهم یعنی چشمها را به مندرجات دینی خودش بستن و دربِ دهان را باز گذاشتن که هرچیزی را  بدونِ گذشتن از فیلتر مغز (؟) بیرون بریزه.
 آقا چنین تشابهی واقعا بی‌نظیره.  فقط  تنها نکتهِ  و جای سئوال  بازی  که وجود داره که شاید برایِ خیلیها پرسش برانگیز باشه استفاده ابزاری این هر دو از ماجرایِ هولوکاست است.
یکیش میگه وجود داشته  و از این طریق یک عده را بدورِ خودش گرد میآره و اجازه نمیده تا  هر گونه انتقادی از رفتار و اعمال و بکارگیریِ شیوهِ  کنونی خودش انجام بگیره  و دومی هولوکاست  را از بیخ و بن انکار میکنه و دسیسه و توطئه میخوانه و هر کس را هم  که از او انتقاد  کنه جزوِ همین توطئه گران میدانه.
یعنی اگر بخواهیم صادق باشیم باز هم شبیه  همند.
تنها یکی‌ به نعل میزنه و یکی‌ به میخ ولی نهایتا هر دو شان  به کف  پای اسب میزنند  تا سر مردم را گرم کنند و به کارشان برسند.

هیچ نظری موجود نیست: