۱۳۹۳/۷/۴

ریسمان سیاه و سفید

آقا، ما هر وقت یادمون به گفته هایِ مادر بزرگِ خدا بیامرزمان (خدا رفتگان همه را رحمت کنه) میفته، پیشِ خودمون فکر می‌کنیم که اینها اون موقع‌ها عجب چیز‌هایی‌ میدونستن ها. آدم باورش نمیشه. همیشه دستِ کم میگرفتیمشون.
حالا که ما می‌دونیم دیگه اونها نیستن که ببینند دانه‌هایی‌ که کاشته بودند، ثمر داده.
گرچه که من مطٔمئنم که حد اقل اگر مادر بزرگِ خدا بیامرزم (خدا رفتگان همه را رحمت کنه) زنده می‌بود، میگفت جونت بالا آمد تا فهمیدیش. میمردی اگه زود تر میفهمیدی؟ که انقدر نه‌ به ما سخت بگذره و نه‌ جانِ توی تنه لش بالا بیاد؟
ولی‌ خوب چه میشه کرد؟ همه چیز زمانِ خودش را می‌طلبه. مثل این سیگار ترک کردنِ من که هنوز زمانش فرا نرسیده، راستش را هم بخواهید خودم هم چندان عجله‌ای ندارم که شتابان انجامش بدم، چونکه چی‌؟ چونکه از قدیم گفتند که عجله کارِ شیطانه، ما هم که نمیخواهیم به شیطان کمک کنیم که.
یکی‌ از اون چیز‌هایی‌ که مادر بزرگِ خدا بیامرزم (خدا رفتگان همه را رحمت کنه) میگفت این بود که آدمِ مار گزیده از ریسمانِ سیاه و سفید میترسه.
ما هم طبقِ معمول کر کر میزدیم زیرِ خنده.  دست به خنده مان هم که شکر خدا عالی‌، حرف نداره. هیچ کار اگر نتونیم بکنیم، لااقل خنده حسابی‌ میتونیم بکنیم و پیشِ خنده رویانِ جهان شرمنده نمیشیم. خنده باید باشه وگرنه دل سیاه میشه. انسان به خنده سالم نیاز و احتیاج داره.
خواجه حافظ هم فرموده :
ای پسته تو خنده زده بر حدیثِ قند
محتاجم از برایِ خدا یک شکر بخند
 آقا قدرت خدا چیزی هم که برایِ خنده پیدا نشد به زندگی‌ِ  خودمون میخندیم. دلیل هم براش زیاد داریم. بله دیگه، از قدیم گفتند دارندگی هست و برازندگی.
ولی‌ این دلیل نمیشه که شما هم بخندید ها، هر چی‌ باشه زندگی‌ِ من هست و خودم هم بهش میخندم. مثلِ اینکه خودم مردم که به زندگیم بخندم که بقیه میخواهند اینکار را برام انجام بدن.
 به هر جهت، بر گردم سرِ آدمِ مار گزیده و ریسمانِ سیاه و سپید.
ما اون وقت‌ها فکر میکردیم تنها ضعفا هستند که اگر مار گزیده بشن از ریسمانِ سیاه و سپید خواهند ترسید، نمیدونستیم که یلها و پهلوانها هم همین طورند.
مثلاً شما این یلِ جهان امروز یعنی آمریکا را در نظر بگیرید. آقا به قدرت خدا و حمایتِ سازمانِ مللِ متحد (البته یکسال بعد از اینکه آمریکا با عزمِ جزمِ خودش رفته بود تویِ عراق) آمریکا بلند شد و رفت تویِ افغانستان و عراق تا همه چیز را آنجاها  سر و سامان بده. نمیدونم کدام شیر پاک نخورده‌ای نگذاشت،  چونکه ابر قدرت  و قطبِ آزادی و دموکراسیِ جهان آنطرفها را  سر و سامان که نداد هیچ، کشتِ تریاک در افغانستان ۱۷ برابر شد و تمامِ کشورهایِ دیگر را هم به دردِ سر انداخت که هیچ، موشک‌هایی‌ که به قولِ وزیرِ امورِ خارجهِ سابقِ آلمان تا برلین میآمدند، در عراق پیدا نشدند که هیچ، سربازانِ آزادیبخشی که یا موزه بغداد را تاراج میکردند و یا به خاطرِ دعوایی که با زنشان که در آمریکا بود داشتند، میزدند چهل نفر شخصی‌ را در افغانستان میکشتند و بعدش به کویت منتقل میشدند که هیچ، زندانهایِ بگرام و ابو غریب را که راه میانداختند که هیچ، مردمی را که از طالب و طالبان رمیده بودند دوباره به آغوشِ گرمِ برادرانِ پشمالو برمیگرداندند که هیچ، زیرِ سایهِ عدالت پرورشان و با کمکِ مالی‌ متحدینِ گرامی‌ گروه‌هایی‌ مانندِ داعش به وجود میآمدند که هیچ،  آقا یکدفعه تا خواستند به خودشان بجنبند دیدند که رندان سلامت میکنند.. خود را غلامت میکنند، زدند و حدودِ ۷۰۰ میلیارد دلار خرج رویِ دستِ ابر قدرتِ جهان گذاشتند به این یکی دیگه نمیشه هیچ گفت.
این یکی‌ دیگه شوخی بردار نیست. این یکی‌ دیگه خیلی‌ درد آور هست، مثلِ نیشِ زخمِ مار میماند. خوب کسی هم که زخمِ نیش خورد  حالا دیگه از ریسمانِ سیاه و سپید میترسه.
حالا که یک دفعه سربازانِ دولتِ اسلامی که تعدادشان بالغ بر ۳۰ هزار تا هستند پیدا میشوند، نه‌ اینکه یل جهان نمیخواد کمک کنه، نه‌ به خدا اتفاقاً خیلی‌ هم میخواد ولی خب‌ چه کنه که مار گزیده هست بیچاره. از ریسمان سیاه و سفید میترسه.
میترسه که بره کمک  و دوباره یک ۷۰۰ میلیاردِ دیگه پیاده بشه، آخر سرش هم یک گروهی پیدا بشوند از اینهم وحشی تر.
حالا خودتون حساب کنید. اگر دوباره بره تو، که باز هم همه صداشون در میاد که ‌ای بابا، تو که گفتی‌ میریم بیرون، پس این دوباره تو رفتنت چی‌ هست؟
ازایون گذشته باز هم زمین گیر میشن و باز هم پول باید بدن.
از طرفِ دیگه هم فهمیده این متحدینِ منطقهٔ‌ای چندان هم قابلِ اعتماد نیستند چونکه مرتب یواشکی به این برادرانِ پشمالو کمک میرسانند.
هر کدامشان با توجه به تمایلاتشان.
از کشور کوچکی که نمیخواد آرامش میا‌‌نِ رقبایش باشد، گرفته تا کشوری که سلطانش قدم رنجه میکنه و از کاخش بیرون میاد تا با گلابِ قمصرِ کاشان، غبار روبی کنه. تا کشوری که خودش به کردها حمله میکرد و سربازانش با سر پیشمرگه های کرد فوتبال بازی میکردند ( البته اینکار را الآن برادران داعشی هم میکنند). آقا این ابر یل جهان به هر طرف نگاه میکنه متحد خائن میبینه.
بخاطر همینهم از راه هوا میزنه. به اصطلاح شوت راه دور میکنه. میزنه که دیگه این پشمالوها نتونن روزانه نفت به این و آن بفروشند و با پولش اسلحه بخرند. ولی خب راحت تر نمیبود که یل جان به متحدینش دستور میداد که بابا لامذهبها از این وحشی های نفت نخرید؟ نمیدونم والله.
 خوب نمیشه دیگه، اعتماد که نباشه همه چیز شیر تو شیر میشه، مخارجِ همه میره بالا، کارها یا اصلا انجام نمیگیرن و یا اگر انجام بگیرند، نیمهٔ کامل و ناقص و با تاخیر هستند.
 خدا آدم را گرفتارِ دوست و شریکِ نافهم نکنه.

همین را فقط میخواستم بگم.

هیچ نظری موجود نیست: