۱۳۹۴/۲/۱۲

روز جهانی کارگر و هنر برخی از کارگران ایرانی

دو چیز طیره عقل است، دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
بعضی وقتها بایستی گفت حتی اگر دشنامت بدهند و هزار و یک انگ بهت بچسبانند.
آقا بالاخره روز جهانی کارگر را ایرانیها توانستند بعد مدتها تجمع های کارگری داشته باشند و خواستهایشان را در گردهم آئیهای خیابانی بزبان بیاورند.
خیلی چیز خوبی هم هست. آفرین که بالاخره حکومتهای مملکت ما به این مرحله رسیدند که حقوق حقه را محترم بشمارند. ما هم اینجا خوشحال که سرانجام چیزهای مشابه غرب را در کشورمان دیدیم  ولی خب حیف.
حیف حیف حیف. حسابی هم حیف. یکذره و دوزره هم نه بلکه خیلی حیف. چرا حیف؟ الآن میگم چرا حیف.
نشان دادیم که هنوز ظاهر بین هستیم. نشان دادیم که اصولی در کارمان نیست و همان حالت خودبینی سابق را حفظ کردیم بدون اینکه به تبعات و نقص هایش توجهی کرده باشیم. از اصلاح که اصلا حرفی نمیزنم. نشان دادیم که هنوز اهل جیغ و داد هستیم و هیچ چیزی هم بارمان نیست.
خیلی رک و پوست کنده میگم. برخی از خواستهای کارگران ما ناخوشایند بودند. قشنگ نشان دادند که هیچی حالیشون نیست بلکه یک عصبیت خودشان را میخواستند بنمایش بگذارند. ببخشید که اینطور حالا مینویسم ها ولی خب چون ادبیاتی هست که اینها استفاده کردند و بیشتر از اینهم نمیدانند و من دوست دارم که منظورم را بفهمند با اجازه تان خیلی کوتاه این ادبیات آنها را بکار میگیرم و زود هم بپایان میرسانم.
کارگر ما حیا کن، نادانی را رها کن.
این پاسخ به کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن بود.
بازهم ببخشید که از این ادبیات استفاده کردم. حالا برگردم به اصل مطلب دوباره.
افغانی را رها کن؟ رها کن؟ چرا رها کنه؟ مگر بد کار میکنه؟ مگر زیاده خواه هست؟ مگر کارکن افغانی که در ایران هست، غیرقانونی هست؟ چرا رها کنه؟
آها چون کارفرمایت بهش ظلم میکنه و حقوق کم میده؟ کارگر جان ایرانی. ای آنکه مورد ستم حکومتها و جامعه قرار گرفتی، بجای اینکه خواستار آن بشی که قوانین را رعایت کنند و حقوق افغانیها را درست دهند تا برای تو رقیب ارزان قیمت درست نشه و تو بیکار نشی، به کارفرمایت میگی به من ظلم کمتر کن و به او بیشتر؟
این مبارزات حقوقی کارگران ایران است؟ در ضمن کدام افغانی؟
دوست من؛ برادر من، سرور من، خیلی از اینها در ایران دنیا آمده اند. برای این مملکت کار کرده اند. اگر کسی از من بپرسه، از دید من همه اینها ایرانی هستند و همانطور که تبعیضی میان دیگر اقوام مملکتمان را نمیپسندم از مورد تبعیض واقع شدن آنها هم اصلا خوشم نمیاد.
اینها همان زبانی را صحبت میکنند که من و تو هم صحبت میکنیم. به همان مراسمی احترام میگذارند که من و تو هم میگذاریم. جشن نوروز بهمان اندازه شادند که ما شادیم.  داستانهایی را برای کودکانشان تعریف میکنند که من و تو هم تعریف میکنیم. حالا تو میآیی و درست در روزجهانی کارگر یعنی روزی که همه کارگران جهان با هم یکدل میشوند و یکصدا  شعار میدی که کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن؟ تو اصلا میدانی اول ماه می یعنی چی؟
عزیر من، جان من تلاش کن که شرایط کاری و حقوقی در مملکت ما بهتر بشه  وگرنه این مملکت انقدر خرابه که کار خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکنیم وجود دارد و وجود خواهد داشت. تو که مراسم  اول ماه می را از غربیها الگوبرداری کردی، حد اقل برابر قرار دادن کارکن داخلی و خارجی  را هم از همانها یادی میگرفتی دیگه.  دنبال دیوار کوتاه تر از خودت میگشتی؟  به به به این مبارزات کارگری. بیخود نیست که میگن هنوز شش هفت قرن لازم داریم تا به این غربیها برسیم.  یکبار بعد از چندین و چند سال بهت اجازه دادن که بیایی به خیابانها و از دردت بگی شروع کردی به ابوعطا خواندن؟ ما اینجا به پگیدا میخندیدیم  و یکدفعه دیدیم آنچه خود داشتیم ز بیگانه تمنا میکردیم.
عزیز جان، کار از جای دیگه خرابه. دفعه دیگه هم اگر خواستند گولت بزنند و پول نفت را سر سفره ات بیاورند، بگو خودتانید. قوانین و حقوق را درست کنید، بقیه هم خودش میاد.  دفعه دیگه هم که خواستی بیایی در خیابان شعار بدی، شعار منطقی بده. میدونم هم که بدت میاد ولی خب بیاد.
منهم از شعاری که تو دادی خوشم نیامد. اصلا هم خوشم نیامد چونکه راستش را بخواهی ازت خیلی خیلی بیشتر از اینها توقع داشتم. چون فکر میکردم خیلی از سرد و گرمهای روزگار را چشیدی و خیلی از اجحافها را در تمامی موارد دیدی و از آنها یاد گرفتی و برایشان راه چاره پیداکردی.

انسانها یا علمی هستند و یا تجربی.  خودت بگو که کدامش را نیستی تا براساس دومی برآوردت کنند.
در اینجا روی سخنم با آندسته از کسانیستکه مطمئن هم هستم زیاد نیستند و با طرح چنین شعارهای نامربوطی  مسیر مبارزات کارگری را به بیراهه و گمراهه میکشانند ولی بلافاصله هم موضوع جالبی برای جراید و خبرگزاریها که کشته و مرده پخش تشنجات هستند میگردند. این دسته از به اصطلاح نمایندگان کارگران کشورم از اینکه چند وقتی مانند کازیمودو پادشاه گردند خوشحال هستند ولی اصلا نمیفهمند که پادشاه چه هستند و چه مدت پادشاه میمانند و چه حاصل میکنند.


۱ نظر:

ناشناس گفت...

تایید می شود قربان من هم از دیدن این شعار احمقانه نا راحت شدم. ادم باید جهانی بیندیشد. شاید اقای کارگر تو هم روزی کارت به کشیدن در کار کردن به کشور های دیگر بیفتد. انوقت چه می گویی. باید بیرونت کنند. همه از کم سوادی و فرهنگ اسلامی است. نه ایرانی. موفق باشی.