۱۳۹۳/۹/۱۱

مش باقر و تجارت اسلحه

قدیمها در محله ما مش باقری وجود داشت که شغلش تعمیر، ساختن و فروختن قفل در و کلید بود. مش باقر مرد مسنی بود. شاید هم چونکه ما آنموقع بچه بودیم فکر میکردیم خیلی مسن هست و اگر الآن میبود میگفتیم میانسال هست. کاری ندارم. حالا سنش هر چی که میخواد باشه. فرقی نمیکنه.
این مش باقر ما هنگام کار آدم صبوری هم بود و خیلی با آرامش و آهسته کار میکرد و اگر فرصتی هم میشد و کسی میآمد کنارش تا کارش را نگاه کنه، اهل گپ و گفتگو هم بود.
مش باقر همیشه میگفت که تا زمانیکه مردم از دزد میترسند، میخوان که در خانه شان خوب محکم  و مطمئن باشه. گاهی به خنده میگفت یک جورایی نانم را مدیون دزدها هستم ولی همزمان هم میگفت که دزدی اصلا کار خوبی نیست.
وقتیکه ازش میپرسیدیم خب تو که میگی دزدی کار خوبی نیست، اگر روزی روزگاری همه مردم به حرف تو گوش بدهند و دیگه کسی دزدی نکنه پس تو از چی میخواهی زندگی کنی؟ سرش را تکان میداد و میگفت اگر عجله نکنم و کارم را زود تمام نکنم به نماز ظهر نمیرسم و گناهش را کی به گردن میگیره؟
یکبار که مش باقر داشت کار میکرد رفتم پهلوش و گفتم مشتی میتونم منهم کار تو را یاد بگیرم تا در آینده شغل مطمئن داشته باشم؟ گفت خیالی نیست. میتونی ولی اگر کار مطمئن تر میخواهی برو یاد بگیر که وسایل حرب و دفاع را چطور میسازند. چونکه شغلی هست که از زمان هابیل و قابیل مشتری داشته و تا قیام قیامت هم مشتری خواهد داشت. ما میخندیدیم.
سالها از این خاطره گذشته است  ولی انصافا حالا که به احوال دنیا نگاه میکنم میبینم این مش باقر ما عجب مخی داشته. میپرسید چطور؟ الآن میگم.
ببینید، یکی از بزرگترین رسته های کاری و شغلی در غرب اسلحه سازی هست. از سلاحهای جیبی و دستی مانند تفنگ و مسلسل گرفته که هر جایی بفروش میرن تا سلاحهای بزرگتر. مثلا شما این کشور آمریکا را نگاه بکنید. تنها قیمت سلاحهایی که به مردم خودش میفروشه تا ترق و توروق راه بندازند سر به میلیاردها میزنه. تفنگ هست و هفت تیر. کسی هم چندان جدی و خطرناک برای امنیت کل جهان نمیداندشان. آنها هم با آرامی و خیال راحت سلاح های خودشان را میسازند و میفروشند. به همه هم میفروشند. دوست و دشمنی هم وجود ندارد. پول داری، اسلحه میخوای، پس دوست هستی. 
یا اینکه کشور اسرائیل. نود درصد سلاحهای سبک تولیدی خودش را میفروشه. یا ایران همینطور. کارخانه مسراشمیت آلمان برخی از سلاحهای نیمه سنگین را که اجازه تولیدش را در آلمان نداره، امتیاز ساختش را به یک امیرنشین خلیج فارس میده و آنهم دیگه یا علی مدد. برو تا بریم. یا عربستان همینطور.
تازه اسلحه را به کسانیکه میخواهی اگر بفروشی، قدرتمندشان کردی و میتونن حال کسانی را که میخواهی برات بگیرند. 
نگاه هم که میکنی میبینی گروههای مختلف از داش داعش گرفته تا طالبان و قاچاقچی های مواد مخدره و انقلابیون لیبی و اعتراضیون مصر و چریکهای صحرا همه و همه هم دسترسی به این سلاحها دارند و خوب هم دارند ولی در مجموع اینها سلاحهای سبک هستند. فروششان خوبست ولی فروش سلاحهای سنگینتر و  بزرگتر خوبتر است.
برای سلاحهای سنگینتر بایستی ولی دشمنی درست و حسابی داشت تا  بتونی جنسهایت را بفروشی و مثل مش باقر شب بتونی با خیال راحت سرت را بر روی بالش بگذاری و فکر نکنی که فردا ممکنه بیکار بشی.
دشمن درست و حسابی که ترس بندازه به جان بقیه و بقیه هم بخواهند به اصطلاح از خودشان دفاع بکنند. یک زمانی این دشمن بین المللی کمونیزم بود. ولی امروزه کمونیزمی دیگه وجود نداره. فقط سه چهارتا گروهک مثل پ ک ک و امثالهم هستند که هنوز خبر فروپاشی سیستم شوروی و یا انورخوجه به گوششان نرسیده و یا اینکه هنوز در اخبار نشنیدند که جمهوری خلق چین نامش کمونیستی و پرچمش قرمز و داس و چکشی هست ولی توی این مایه ها دیگه اصلا نیستند و تازه یاد گرفتند که به سبک امپریالیزمی حال کنند.
ولی دشمن لازم هست. تنها ایران و کره شمالی هم  کافی نیستند. شما خودتون مجسم کنید یک بابایی مثلا در بلژیک و یا سوئد و یا آلمان و یا فرانسه نشسته و داره زندگیش را میکنه. این بابا کی از کره شمالی و یا ایران میترسه؟
برای او باید دشمنی درست کرد که دشمن باشه و حسابی ازش بترسه و هر آن احساس کنه که لولو آمده که بخوردش.  یک چیزی مثل روسیه مثلا. کشورهای مجاور روسیه هم که طبیعتا بعد از تجربیات کمونیستی که با شوروی داشتند ذاتا از روسیه خوششان نمیاد و از همین که یک پتانسیل بالا برای احتمال جنگ و جدال داره میشه بموقع استفاده کرد. و بفرما، دشمن هم پیدا شد.
پس باید رفت دنبال تولید سلاحهای نیمه سنگین و سنگین که بتونه با دشمن مقابله کنه.
شاید هم بخاطر همین هست که یکدفعه ناتو به کله اش میزنه که مرزهای خارجی خود را مستحکم کنه. زمان جنگ سرد با شوروی، کشوری که واقعا خطرناک بود. هم از نظر نظامی و هم از نظر ایدئولوژیکی، مرزهای خارجی ناتو را لازم نبود اینجوری مستحکم کنند ولی حالا چرا. باید مستحکمش کنند.
در ضمن بنده خدا رئیس جمهور آمریکا چند سال پیش میخواست قانون ممنوعیت فروش اسلحه به مردم عادی را در کشور خودش به مجلس ببره و تصویب کنه، جلویش را گرفتند. گفتند برو  اول با مش باقر ایرانی یک مشاورت کامل بکن و کلاس ملاس های مش باقر برو و یا احیانا نزد او دوره ای ببین و بیا.
آقا کرد و رفت و دید. حالا یکی از همون اسلحه سازها شده وزیر دفاعش. جل الخالق. قدرت خدا. خدایا بزرگی فقط به تو میبرازد و بس. 

بهر حال همه اینها نشان میده که مش باقر برای خودش مخی بوده ها. حیف که بموقع خودش از سوی ما  کشف نشد. 

هیچ نظری موجود نیست: