۱۳۹۶/۴/۲۹

دو ملیتیها و پشتیبانی ناآگاهان

این چند سطر را برای همه آنهایی مینویسم که با کمال تاسف چیزی نمیدانند ولی از مدال آوران بی چون و چرای المپیک پرگویان، تئوری بیخود سازان، خالی بافان و ناجیان خیالی ملت هستند.
چند چیز هم در این نوشته هست که به مزاج مصلحین و انقلابیون دوآتشه چپ و راست خوش نمیاد ولی منهم نمیخوام که بیاد.
پدیده دوملیتی بودن چیست؟ این پرسشی هست که هرکس پیش از اظهار فضل کردن بایستی درموردش بداند و در نظر بگیرد.
کوتاه : پدیده دوملیتی را برای کسانی بوجود آوردند که بدلایلی ( حالا خواه اجتماعی، سیاسی، بازرگانی و یا هر چیز دیگری) کشور محل تولد خود را ترک کردند و مدتهای زیادی در کشور دیگر زندگی کرده و اقامت داشته اند. به اینان برای اینکه برایشان در کشور دوم اجحافی پیش نیاید ( عمدتا کاری، خانوادگی، اجازه اقامتی و و و ) تابعیت کشور دوم را نیز دادند ولی بسیاری از اینها نخواستند و نمیخواهند هم که از ریشه بریده شوند و هنوز پیوندهایی در کشور نخست دارند بنابراین تابعیت کشور نخست را هم بدون درخواست شخصی خود ایشان از آنها نمیگیرند.
مهمترین نکته در جریان دوملیتی ها چیست؟ سوای هزار جنبه که بیشتر موارد خصوصی دارند یک جنبه از همه مهمتر است. دو ملیتی ها در هر کدام از این دو کشور که باشند تابع بی چون و چرای قوانین آن مملکت میباشند و کشور دوم  مادامیکه این فرد دو ملیتی در کشور نخست بسر میبرد، هیچکونه حق اظهار نظری در مورد آن ندارد. همینطور هم میباشد زمانیکه فرد در کشور دوم باشد و تابع بی چون و چرای قوانین مملکت دوم شمرده میشود.
این نکته را از اینرو وارد جریان کردند تا موضوعات کشمکش میان کشورها کاهش یابند.
حالا اینکه بدلایلی (بیشتر تبلیغاتی و هوچیگری و سیاسی) کشوری مانند آمریکا از شهروندان آمریکایی ( !!!؟؟؟) زندانی در ایران سخن میگوید و قندهایی در دلهایی آب میشود را باید بحساب جسارت آمریکا و قند دلی دیگران گذاشت.
فکر میکنید که چرا کشوری مانند انگلیس با وجود داشتن زندانی دو تابعیتی در محبسه های ایران مانند آمریکا سخنی مستقیم بر زبان نمیآورد؟  پاسخ شاید خیلی راحت باشد. خانم ترزا می به بیسوادی ترامپ نیست. آبش با ایران به یک جوی نمیرود ولی مانند آمریکا هم پابرهنه در جمع نمیدود.
ما در این مملکت تنها دلواپسان را نداریم بلکه دل قندان را هم داریم که بهمان اندازه بی خاصیت میباشند ولی بهمان اندازه هم بد بو هستند.

خواهش هم میکنم که این نوشته  را به حساب پشتیبانی از زندانی کردنها نگذارید بلکه به حساب توضیحی کوتاه برای  لشکر بیسوادان بگذارید که همیشه چشم امید به دیگران دوخته اند و در یاوه و بی پایه گویی مدالهای طلا و نقره و برنز المپیک پرگویی  را یکجا برده اند و میبرند و خواهند برد. تعدادشان هم اصلا کم نیست.
اگر هم کسی میخواهد اقدامی کند و سخنی بزبان بیاورد ( که امیدوارم چنین کسانی پیدا شوند) ، خواهشا بگونه درست و منطقی و رعایت همه جوانب قوانین انجام دهد و نه گزافه گویی.

هیچ نظری موجود نیست: