۱۳۹۱/۸/۲۳

ما و شانس

ما اگر شانس میداشتیم همون روز اول با کت و شلوار دنیا میامدیم.
آقا این جریان شانس را به همین سادگیها و دست کم نگیرید. خیلی مهمه. روزگار ادم ها رو از این رو به اون رو میکنه.
مثلا اگر شانس داشته باشی کجا دنیا میایی؟ خب معلومه دیگه خونه یک ادم پولدار تا بتونی بشینی پای پول و حالا نخور و کی بخور.
اگر شانس نداشته باشی کجا دنیا میایی؟ خونه یک ادم بی پول که حتما باباش پولدار بوده و اونم نشسته پای پول و حالا نخور و کی بخور بازی دراورده و بی پول شده. حالا که بی پول شده تو دنیا امدی. به این میگن بد شانسی.

بزرگان ما هم همه به شانس اعتقاد عمیق دارن. مثلا شما این رو بخونید.
سرمربی تیم فوتسال ایران گفته که شانس با فوتسال ایران یار نبود وگرنه ببین که چه میکردیم.
و یا این یکی.

اینجا هم سر مربی تیم فوتبال جوانان ایران گفته علت باخت ما بدشانسی بود وگرنه پدر پدرسوخته شون را درمیاوردیم. سگ کی باشن؟
من نمیفهمم چرا بدشانسی همیشه میاد سراغ ما؟ یعنی هر ایرانی که دنیا میاد خودبخود با خودش بدشانسی رو میاره؟ خب من پیشنهاد میکنم که بلافاصله بعد از تولد نوزادان را بدیم به کشورهای خوش شانس. بچه که سی سالش شد دوباره برش گردونیم تو. مثل درخت که پیوند میزنن ما هم  شانس رو بهش پیوند بزنیم.
از اونجاییکه یکسوم کودکان تازه بدنیا آمده "شانس" صد ساله شدن را دارند این یعنی اگر بچه رو که در سن سی سالگی برش گردونیم یا بقول معروف ریسایکلش کنیم، هفتاد سال میشینیم پاش و شانس میاریم.

حالا ما گفتیم. این "شانس" رو هم از دست بدید ببینم چی میشه.

هیچ نظری موجود نیست: