۱۳۸۹/۱۲/۹

مبادا عقب بیفتید


من اینو از روی دلسوزی بهتون میگم. مبادا یکدفعه از قافله عقب بیفتید. یعنی چی کدوم قافله؟ خب معلومه دیگه قافله مخالفین معمرالقذافی. اینم دیگه پرسیدن داره؟
امروز هر کی از راه میرسه یکی میزنه توی سرش حتی رئیس جمهور منتسب مموتی. همه هم یادشون رفته که تا دیروز چه غش و ریسه ای برای سرهنگ میرفتن. از سارکوزی و شرودر و برلوسکونی و وستروله گرفته تا موبی جون (مبارک) و مموتی و روسای بانکهای سویس و امریکا.
همه قربون و صدقه اش میرفتن. اگر هم میگید نه کافیه فقط یک نگاه کوچک به اندازه کشتیهایی که کارگران و کارمندان خارجی رو از لیبا میارن بیرون بکنید و تعداد ادمای روی عرشه رو بک بار سرانگشتی محاسبه کنید تا بفهمید که روسای این کشورا که امروز برای سرهنگ شاخ شونه میکشن اونموقع چقدر باهاش مخالف بودن. انقدر مخالف بودن که شرکتاشون یک عالمه ادم اونجا کاشته بودن و لابد هم همگی داشتن قران میخوندن که سرهنگ زودتر بره.
اگه از من بپرسید میگم که میون همه اینا سرهنگ از همه راستگوتر بود. همون موقعش هم دری وری میگفت و الانش هم داره میگه. این بقیه هستن که بخاطرهایی نظراتشون رو عوض میکنن. وگرنه برای من یک لا قبا اصلا قابل قبول نیست که مثلا بانکها خبر نداشتن پول کی رو دارن قبول میکنن و یا اینکه خبرگزاریها یادشون رفته بود که سرهنگ جون پرستارا رو چند سال پیش گروگان گرفته بود و مبخواست محاکمه کنه به جرم اینکه اینا ایدز اوردن توی مملکت لیبی و مرتب هم میگفت میکشمشون ولشون میکنم  میکشمشون ولشون میکنم. اینکه سرهنگ جان وضع روانیش خرابه و همیشه خراب بوده که توش شکی نیست ولی وضع روانی بقیه چطوره. خوب است انشا الله.

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی      
بقیه اش هم خودتون برید پیدا کنید و بخونید.

هیچ نظری موجود نیست: