۱۳۹۴/۱۰/۴

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

آقای جان کری عزیز با سلام،
عطف به قانون جدید ویزای آمریکا برای شهروندان ایرانی و یا غیرایرانیهایی که که در پنج سال گذشته سفری به ایران داشته اند، اعتراضات شدید خود را به این قانون ایالات متحده آمریکا ابراز میدارم و آنرا عملی غیرمنطقی و غیردوستانه از سوی ایالات متحده آمریکا در قبال همه ایرانیان میخوانم.
بخصوص اینکه رفتارهای دوستانه اخیر دولت شما موجبات دلگرمی در بهبود روابط میان دو کشور را فراهم آورده بود.
شما با این قانون تلویحا مقر بر این باور نادرست هستید که کلیه شهروندان ایرانی قابلیت احتمالی تروریست بودن را دارند حتی آنانی که بیش از چندین دهه در کشورهای اروپا و آمریکا بسر میبرند.
یادآورتان میگردم که بنا به منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد توشیح گردیده توسط  قریب به همه کشورها منجمله ایالات متحده آمریکا، اصل برائت است و همه افراد بیگناه هستند مگر آنکه گناه ایشان به اثبات رسیده باشد.
بدینوسیله نه تنها توهینی مستقیم به همه ایرانیها انجام داده اید و نه تنها اقدامات دوستانه و آشتی جویانه اخیر دولت خود را بزیر علامت سئوال بردید و نه تنها اصل برابری آحاد را مخدوش نمودید بلکه غیر مستقیم معتقد بودید که شهروندان کشورهای دیگر نیز مانند کشورهای اروپائی، ژاپنی و یا چینی که در پنج سال اخیر سفری هرچند توریستی به ایران داشته اند در عرض یکی دو هفته مدت اقامت تفریحیشان در ایران به تروریست احتمالی مبدل گشته اند. 
یعنی قابلیت دموکرات متقاعد بودن و دموکرات باقی ماندن  شهروندان این کشورهای دموکرات غربی و یا متحدین چینی و ژاپنی ایشان  را به زیر علامت سئوال برده و به چالش جدی کشیده و تا حد صفر تنزل داده اید. اینکه آنها به این مسئله اعتراضی دارند یا نه، مربوط به خودشان است.
بعنوان یک انسان از شما خواهش میکنم تا در مورد تصحیح این قانون سریعا اقدام نمائید.

با سپاس فراوان و آرزوی کریسمسی شاد برای شما و هموطنانتان.

۱۳۹۴/۹/۲۴

محدودیت ویزا یا قانون پنهان کاپیتولاسیون برای اروپا؟

حتما شما هم در مورد این برنامه آخری که برامون اجرا شده خوندید یا شنیدید. راستش را بخواهید من خودم وقتی شنیدم فکر کردم زده به سرشون؟ یعنی دیگه انقدر لوچ شدن که سی چهل متر کنار سیبل میزنند؟ اونایی که سربازی رفتن میفهمند چی میگم. تو سربازی هر از چندی سرباز ها رو میبردن میدون مشق که چار پنج تا تیر بندازن که یاد بگیرن و روز جنگ تفنگ را وارونه بطرف خودشون نگیرن. برای این منظور سیبل وجود داشت که به اونها تیراندازی میشد و فاصله این سیبل ها فوقش یکمتر و نیم از همدیگه بود. حالا اگر خیلی ناشی میبودی و به دایره های وسط نمیزدی سربازای دیگه مسخره ات میکردن و میگفتن انقدر کنار زده که خورده به سیبل بغلی. حالا بنظر میرسه که آمریکا هم سیبل بغلی که چه عرض کنم زده به سیبل یک سربازخانه دیگه.
ولی فکرش را که کردم دیدم نخیر. بیخود نیست ابرقدرته. دقیقا زده وسط سیبل درست. چرا؟ خیلی راحته. کسانیکه به کشورهای سودان و ایران و عراق و سوریه سفر بکنند یا در پنج سال اخیر سفر داشته بوده باشند دیگه ویزای آمریکا به این سادگی گیرشون نمیاد.
ما ایرانیها از اونجائیکه خودمون را ناف دنیا میدونیم زودی فکر کردیم که دوباره  برامون نقشه کشیدن. یعنی راستش را هم بخواهید کشیدن هم ولی نه مستقیم.
نقشه بیشتر برای کسانی هست که به ایران رفتند. مثلا افغانیهای مقیم ایران یا از خاک ایران گذشته دیگه امیدی به پناهنده شدن یا راحت رفتن به آمریکا را نباید داشته باشند. این یعنی یکتعداد از پناهجوهای در راه غرب بصورت اتوماتیک از صافی آمریکا رد نمیشن.  
یا اینکه فلان بازرگان اروپایی و یا چینی و یا روس که تجارتش جهانی هست و مرتب باید اینور و اونور بره  و در این نمایشگاه و اون جلسه معرفی کالا و غیره شرکت کنه دیگه ویزای آمریکا بهمین سادگی گیرش نمیاد.  یعنی بازار آمریکائیش یا بخطر میفته و یا شدیدا محدود میشه.
یا اینکه فلان کسی که تازگیها به سرش زده یک سفر توریستی به ایران بکنه حالا مجبوره روی این خواسته اش چندبار حسابی فکر کنه چونکه اگر بعدش بخواد مثلا برای تفریح و یا تحصیل و یا درمان و یا تجارت به آمریکا بره به سادگی پیشتر دیگه براش نیست. یعنی کاریر ایشون بخطر میفته. این برای بعضی ها از امر به معروف و نهی از منکر هم خطرناکتره.
یا اینکه ایرانیانی که تابعیت مضاعف دارند و شهروندان اروپا و حتی خود آمریکا هستند در مضیقه قرار میگیرند و این درحالیستکه خود مطبوعات اینجا بارها اقرار کرده اند که شهروندان بومی کشورهای اروپایی مهاجرین ایرانی را بسیار بیشتر از دیگر مهاجران دوست دارند چونکه اینها به زبان ساده و به اصطلاح معمول از همه متمدن تر و آرامتر هستند.
همه این محدود کردنها میدان رقابت را برای کسان دیگه باز نگه میداره.
جالبیش اینه که این چندتا کشور نامبرده شده  که مورد غضب قرار گرفته اند همه دارای معادن نفت و گاز هستند.
کشورهایی که دارای معادن تروریست و چاقوکش و آدمکش هستند و تا حالا هم شدیدا در این زمینه فعال بودند اصلا اسمشان در لیست نیامده.
مثلا عربستان یا پاکستان. عربستان که خودش حامی داعش و القاعده و الیائسه و جبهه نصرت و هزار چیز بوده تازه یکدفعه میشه رهبر ائتلاف جنبش مبارزه با تروریسم. حالا نمیدونم که معنیش اینه که بزبان دیپلماسی میگن که میخوان خودکشی کنند؟
یک چیز دیگه هم کنارش بگم. از زمانیکه بازرگانی با روسیه هم تحریم شد این بیشتر شرکتهای اروپائی بودند که متضرر شدند نه آمریکایی. بخاطر همینهم اینجا و آنجا سرو صدای اعتراض چند کشور اروپایی در آمده که تجارت با روسیه را باید دوباره از سر گرفت و تحریمهای اخیر را کنار گذاشت.
جالبیش این هست که همین آمریکا داره به کشورهای اروپایی تجارت آزاد را پیشنهاد میکنه که به آلمانی میشه      freie Handelsabkommen  ولی قبلش حسابی شهروندان این کشورها را به لطایف الحیل محدود میکنه.  حالا ما نمیدونیم که در اینمورد هم کسی داد میزنه که دموکراسی مرد یا نه؟

والله صد رحمت به کاپیتولاسیون.

۱۳۹۴/۹/۱۹

دموکراسی چیست؟

آقا ما وقتیکه آمدیم  به اروپا به ما گفتند به به خیلی جای خوبی رفتی. خیلی دموکرات هستند و تو هم از آنها یاد میگیری. ما هم خوشحال شدیم که بالاخره ما هم یکروزی دموکرات میشیم ولی بین خودمون بمونه هنوز نمیفهمیدم که منظورشون چیه و دموکراسی چیست.
یکروز دیدبم یکعده داد میزنن که وامصیبتا دموکراسی مرد. پرسیدبم چی شده؟ گفتند که بله در جریان یک جلسه عمومی که افسران ناتو هم در آن شرکت داشتند برخی از اعضای حزب تازه تاسیس سبز آلمان خون خود را در شیشه کرده و به عنوان اعتراض به روی یکی از افسران بلندپایه آمریکایی پاشیده بودند. بمعنی اینکه ناتو خونخوار است. روزنامه ها هم مینوشتند که وای وای دموکراسی مرد. ما هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که اینطوری مرد. آنموقع حزب سبز در اپوزیسیون قرار داشت و خیلی از محیط زیست و اینطور چیزها حرف میزد و انصافا خیلی خیلی کارها هم در این زمینه انجام دادند و اگر کسی از من بپرسه، در این زمینه جهان بهشان هنوز هم خیلی مدیون هست. پیشاهنگها بودند.
بعدها از سران همان حزب سبز که از حالت اپوزیسیون درآمده بود و حالا شریک دولت شده بود عده ای به وزارت هم رسیدند و زمانی هم رسید که وزارتشان تمام شد و حزب مخالف آمد و دولت تشکیل داد. این میان یکی دوتا که دوران وزارتشان به پایان رسیده بود،  رفتند جزو لابیهای مختلفی مثل شرکت اتوموبیل سازی که اونموقع با دنیای سبز فاصله زیادی داشت و خط لوله گاز شدند و مرتب برایشان تبلیغ میکردند. روزنامه ها نوشتند که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که منظورشان چیست و این دموکراسی چی بود که اینطوری مرد.
این گذشت و چند وقت بعدش گفتند در جریان ایران گیت آشکار شد که در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله ایران و عراق چند نفر از افسران ارتش آمریکا (شیطان بزرگ) مثل الیور نورث  پنهانی به ایران (محور شرارت) اسلحه میفروختند تا با پولش به چریکهایی که ضد رژیم چپگرای ساندنیستی نیکاراگوئه میجنگیدند، کمک کنند. بعدش هم معلوم شد که خود این چریکها چندان بهتر از ساندنیستها نبودند. اینجا باز یکعده داد و فریاد راه انداختند که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی کدامش بود که مرد؟ فروشندگان اسلحه بودند یا خریداران اسلحه یا چریکها یا ساندنیستها؟
باز چند وقت بعدش توی اتحاد جماهیر شوروی انقلابی شد و شوروی رفت و روسیه آمد. یکعده اونطرف داد زدند دموکراسی مرد. مثلا جمهوری دموکراتیک خلق آلمان. یکعده هم اینطرف داد زدند که نخیر نمرد بلکه زنده شد مثلا جمهوری آلمان فدرال. این میان چند تا از جمهوریها جدا شدند و برای خودشان کشور ترتیب دادند و همه گفتند که اونطرفیها دموکرات شد. بعد یکدفعه خبر آمد که مثلا در یکی از این جمهوریها یعنی آذربایجان شوروی یک بابایی آمده سر کار و زود با بقیه قراردادهای نفتی و گازی امضا کرده و شروع کرده به حذف مخالفین. حامیان طرف هم گفتند که نه بابا اون مخالفین آدمهای خلافی بودند. بازهم گفتند که وای که دموکراسی مرد. ما هم نفهمیدیم که بالاخره دموکراسی نزد اینطرفیهای ماجرا بود یا اونطرفیها؟
همزمان رئیس جمهور روسیه را هر روز در تلویزیون نشان میدادند ولی بعد از یکمدت گذاشتنش کنار و در روسیه یک رئیس جمهور سرکار آمد که بیچاره همیشه مست بود. حالیش هم نبود که توی مراسم عزا هست یا عروسی. پیک را که میدید میزد. باز هم گفتند که واویلا که دموکراسی مرد. ما باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که اینطور در حالت مستی مرد.
باز چند وقت بعدش چندتا از خدا بیخبر با هواپیما رفتند توی برجهای دوقلو و همه را عصبانی کردند. صاحب برجها هم رفت توی کشوری که فکر میکرد عاملین از اونجا میان و گفت این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریها نیست. حالا هم آدمتان میکنم و هم دموکرات. ولی بعد از یکمدتی روزنامه ها باز خبر دادند که ای داد و بیداد که دموکراسی مرد. باز پرسیدیم  حالا دیگه چی شده؟ گفتند که تعداد تلفات در این کشور از زمانیکه در حال دموکرات شدن هست روزبروز بیشتر میشه، کاشت تریاک که هفده برابر پیش شده و هر چی وزیر و وکیله در لیست حقوقی دیگران قرار داره و هر کاری هم که دلشان میخواد بکنن میکنن حتی خرید و فروش مقام وزارت. ما فرقی بین حال و گذشته اش ندیدیم و باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چی بود که آنجا بدنیا آمد و اینطوری مرد.
آقا به عراق حمله شد و گفتند که دارند دیکتاتور سرنگون میکنند و کردند هم. میگفتند که این دیکتاتور روی سر مردم بیگناه کرد بمب شیمیایی ریخته و کشته. دموکراسی دیگه اونجا مرده. البته این دیکتاتور قبلا هم روی سر سی هزارتا سرباز ایرانی بمب شیمیایی انداخته و کشته بود ولی لابد اینها گناهکار بودند که روزنامه ها چیزی  در مورد مرگ دموکراسی ننوشته بودند. بهرحال وقتیکه گندش بالا آمد که این گازهای شیمیایی را کشورهای اروپایی و منجمله آلمانیها به آنها فروخته بودند روزنامه ها نوشتند که وای که دموکراسی مرد. ما بازهم درست نفهمیدیم که منظورشان از دموکراسی مرد چی بود و دقیقا کی مرد؟ پزشک قانونی هم که نداشت که بتونه تشخیص بده.
خلاصه عراق که آزاد شد بعدها باز این روزنامه های بیکار مینوشتند که دموکراسی مرد. پرسیدیم ایندفعه دیگه چی شده؟ گفتند بلاک واتر داره صد و پنجاه هزار قبضه از اسلحه هایی را که برای ارتش نوین عراق پیش بینی شده بودند به دیگران قاچاقی میفروشه. ما که حیران شده بودیم پرسیدیم مگر این بلاک واتر را خودشان نیاوردند تا مردم را دموکرات کنند؟ باز هم درست نفهمیدیم که این دموکراسی چرا اینقدر زود میمیرد؟
چند وقت بعدش گفتند که گروهی بنام داعش درست شده و یک دستهای پنهانی از پشت دارند بهش کمک میکنند و این گروه میخواد که عدل و برابری برقرار کنه چونکه جان همه به لبشان رسیده از بسکه جریانها شیر تو شیر شده بخصوص در عراق و سوریه. ولی بعد از اینکه این گروه داعش سر آدمها را پخ پخ کرد و با مته برقی افتاد به جان مجسمه های چهارهزار ساله و جنگجوهاش بزور با زن و دختر مردم علیرغم میلشان عروسی کردند و جشن گرفتند باز هم  روزنامه ها فریاد زدند که دموکراسی مرد. آقا راستش را بخواهید باز هم نفهمیدم که دموکراسی اصلا آنجا کی و کجای  این ماجرا بود که حالا یکدفعه مرد؟
زد و چند وقت پیش یک کشوری درهایش را باز کرد تا یکعده ای که بر اثر دخالتهای خودش در کشور همسایه به آن کشور پناهنده شده  و به بیگاری و کار ارزان قیمت کردن کشیده شده بودند، فرار کنند و برن یونان. یونان هم گفت خدا بده برو در پائینی. من همین الآن یک مصیبت اقتصادی را پشت سر گذاشتم و هنوز هم کار به پایان نرسیده. صدر اعظم اینجا هم هول شد و گفت خوش آمدید. باز هم روزنامه های گوناگون نوشتند که فاتحه دموکراسی را بخوانید که با این عمل دموکراسی مرد. آقا باز هم نفهمیدیم که این دموکراسی از باز کردن زیرکانه در مرد یا از راهنمایی یونان و یا از دعوت صدراعظم؟ یا از نتیجه ای که پیش میآمد و روزنامه ها میدیدند؟ خلاصه چطور اینجوری مرد؟
این میان اعلام کردند که یک کشور رئیس سازمان جهانی نظارت بر حقوق بشر در کشورها شده و تا نام این کشور را بردند باز روزنامه ها هو و جنجال راه انداختند که دموکراسی مرد چونکه کوچکترین مورد حفظ حقوق بشر هم در خود این کشور اجرا نمیشه و موازین غرب به نعل اسبانش هستند. ما باز هم نفهمیدیم که منظور چی و کی بوده و این چیزها چطور دموکراسی را کشته چونکه هر چی نباشه همین کشورها به ریاست سازمان نظارت بر رعایت موازین حقوق بشر در دیگر کشورها انتخابش کرده بودند و بهش تبریک میگفتند.
بعدها سازمان اطلاعات اینجا نام کشوریکه  دستهای پنهان پشت سر داعش هست را گفت که از قضا همان کشور ناظر بر رعایت موازین حقوق بشر بود و روزنامه ها بلافاصله گفتند که دموکراسی مرد ولی دولت آلمان گفت که این حرفها به سازمان اطلاعات هیچ ربطی نداره و سازمان اطلاعات شکلات خوری نکنه چونکه  ما رابطه اقتصادی خیلی خوبی با این کشور داریم باز هم روزنامه ها گفتند دموکراسی مرد. ما طبق معمول نفهمیدیم که دموکرات بالاخره اینجا کدامش بود؟ خبر سازمان اطلاعات و یا رابطه اقتصادی خیلی خوب و چطوری و کی مرد؟
چند وقته که همه اون کشورهایی که اسلحه میفروختند به گروههایی مانند داعش و یا کشورهای پشتیبان داعش و بعدش هم پناهجوها را بزبان بیزبانی دعوت میکردند به اینطرف تا بعدش بگن خیلیهاتون واجد شرایط نیستید، بعد از جریان جنایت و حماقتی که در پاریس اتفاق افتاد، میگن که دموکراسی مرده و ما باید به مواضع داعش حمله کنیم. آقا ببخشیدها ولی حسابی گیج شدم اینجا که دموکراسی داعش تا حالاش کجا بوده که حالا یکدفعه مرده؟ در ضمن اون کسانیکه که این جنایتها را انجام دادند که تربیت شده در همین جوامع اروپائی بودند که.
دیروز تا حالا یکعده در آمریکا میگن که کسانیکه به ایران سفر کرده باشند احتمالا تروریست هستند و اگر بخواهند به آمریکا سفر کنند با مشکل مواجه میشن. چرا چونکه ایران از جمله حامیان تروریسم هست. ولی عجیبه همه تروریستهای خرابکار یا از پاکستان میآمدند یا از مصر یا از یمن و یا از عربستان. باز یکعده داد زدند که وای دموکراسی مرد. باز هم ما را گیج کردند.
خلاصه اگر یک بنده خدایی بتونه بمن بگه که بابا این دموکراسی کدامیک از اینهاست و چرا هنوز دنیا نیامده زود میمیره خیلی ممنون و متشکر خواهم شد.
خدا رحمت کنه این دموکراسی را که چند چهره داشت  و بیچاره چقدر مرد و زنده شد.
یعنی دیگه بین خودمون نداریمش؟

۱۳۹۴/۹/۱۶

حضرت زاکربرگ

آقا میخواستم راجع به دموکراسی بنویسم که خبر آمد زاکربرگ کولاک کرده.
پرسیدم چی شده؟ گفتند چهل و پنج میلیارد میخواد وقف کنه. گفتم بیخود.
پرسیدند چرا؟ گفتم طرف در یک مملکتی زندگی میکنه که قانون اساسیش میگه باید مالیات بده. از این مالیات چیزهای عمومی مثل بیمارستان، جاده، اداره پست، مدرسه و و و درست میشن. یک مقداریش هم مثل ایران بالا کشیده میشه ولی نه به اندازه ایران. مالیات سالانه آقا سیصد میلیون دلار بود که ده دوازده سال نداد. حالا با این وقفی که کرد معافی مالیاتی گیرش که میاد هیچ. خوشنامی الکی گیرش که میاد هیچ در جائی هم که دلش بخواد و نظرش باشه آقا وقف میکنه و نه در جائیکه نمایندگان منتخب مردم کشور دموکراتش صلاح میدانند. یعنی دولت در دولت. یعنی قید اون دموکراسی را بزن بره. (بالاخره یکجای این نوشته به بحت دموکراسی خورد).
در ضمن آقا میلیاردر شد چونکه ایده فیسبوک را از یک بدبخت دیگه بلند کرده بود. بعد از جسی جیمز و داک هالیدی و رابین هود دزدان مشهور همین هم کم مانده که به این یکی هم افتخار کنیم.
حالا هم نشستند یکطرف و دارند بر و بر نگاهم میکنند، انگار که من سالانه مالیاتها را بالا میکشیدم.
بابا جان، آدمهای یک لا قبا. غصه طرف را نخورید. هنوز یک چندصد میلیون دلاری داره تا شب تارش را سپری کنه. فکر خودتون را بکنید و غصه خودتون را بخورید  که چطور بهمین سادگی میشه چنان فریبتان داد که سینه چاک برای دیگران بشین.

۱۳۹۴/۹/۱۳

یک خبر جالب

البته باید اذعان کنم که خیلیها این خبر را اصلا جالب نمیدانند ولی خب من از حق دموکراتیک خود (گفتم دموکراتیک؟ دموکراسی؟ پس چیز بعدی را حتما در اینمورد خواهم نوشت) خلاصه من از حق دموکراتیک خود استفاده کرده و این خبر را جالب خوانده  و مینویسمش. تا کور شود هرآنکه نتواند دید.
خبر جالب این هست که پارلمان آلمان تصمیم گرفت که در جنگ با داعش فعالانه شرکت کند. بهمین منظور به نیروی هوایی دستور دادند تا در کنار فرانسویها و دوش بدوش آنها به نبرد حق علیه باطل بپردازند ولی تیمساران نیروی هوایی ارتش حق گفتند که بابا جان ما فقط  ۹۳ تا هواپیمای تورنادو داریم که از این   ۹۳  تا تنها بیست و نه تاش کار میکنه. یکدفعه دستور از بالا مالاها رسید که ساکت. ما فقط شش تا لازم داریم که به جنگ نیروهای باطل بفرستیم.
تا اینجای خبر جالب نبود. جالبی خبر اینجاست که همین نیروی هوایی مقتدر زمانیکه جریان اوکرائین بالا گرفته بود لب مرز روسیه مانور میداد و کر کری میخواند و یادش نبود که یکسوم هواپیماهاش بیشتر کار نمیکنند.
متخصص امور نظامی و مخصوصا نیروی هوایی من یعنی این اکبرآقا اظهار میدارد که هیچ چی نگو داعش خطرناکتر از روسیه هست و ابعادش خیلی بزرگه. بخاطر همین هم من دیگه هیچ چیز نمیگم.
پایان خبر جالب.