۱۳۹۲/۷/۲۷

چرا عیدِ قربان را به کسی‌ تبریک نمیگم؟



آقا نمیگم، زوره؟ دلم نمیخواد که بگم. اصلا بگم که چی‌؟ باید در واقع تسلیت گفت. تبریک چیه دیگه؟ از اون حیوونه که هم بارتون رو میبره و هم بدنامش کردید هم، بدتر خودتونید.
خودتون یک صدمش کار نمی‌کنید و یک ده هزارمش فکر نمی‌کنید و به اندازه یک ۱۰۰ میلیونمش هم صادق نیستید. من از اون حیوونه که اسمش خره حاضرم باشم ولی‌ از شما نمیشم.

دیروز با سلام و صلوات حدودِ  ۶ – ۷ میلیون حیوانِ  بیچاره رو در مکّه کشتن تا به اصطلاح خودشون به خدا نزدیک بشن.  عجب خدایِ  شکمویی، سالی‌ یکبار می‌خوره. ولی‌ می‌خوره ها.  
مصرفِ  سالانه همه گیگاسور‌ها که بزرگترین گوشتخوار‌ها میا‌‌نِ دایناسورها بودن، لقمه چپش هم نمیشه.

تازه اسمش را می‌گذارن به فقیرها کمک کردن، یکی‌ هم نیست به اینا بگه آخه نادان، تویِ  کشورِ  عربستان، ملکِ  مطلقِ  خانواده‌ سعود که زیرِ  پایِ هر کس یک فواره نفتی‌ وجود داره، فقیر کجا بود؟

فقیر تویِ  کشورهایِ  خودتون وجود داره، همونجایی که خانمها و آقایونِ حاجی پولها رو یا پارو کردن یا قرض نمودند که بتوانند به مکّه برن، سر بتراشن و حیوان بکشند تا بتونن بعدش برای بقیه پز بدن و ادعا بکنن که چه نورهایی بود که ندیدن.

البته عجیب هم نیست ها. رئیسِ  جمهورِ  منتخب/منتسبشون هم حتی وسطِ سالن سازمانِ  ملل از اون نورها دیده بود. 
تویِ  محله پدربزرگم یک مش باقری بود که بقولِ  خودش عملی‌ بود. این مش باقر هم هر وقت که پایِ  بساط تریاکش می‌نشست، نور که چه عرض کنم  خورشید میدید.

در ضمن تویِ  این مرزِ  پر گوهر هر وقت که یک بابائی معتاد بشه و توانِ کاریش از اون چیزِ  بسیار کمی‌ هم که هست پایین تر بیاد، میگن عملی‌ شده. چه معیار‌هایِ  مناسبی.  طرف عملی‌ شده.

بدینوسیله بریم کار عملی بکنیم، ابعادِ  معنوییِ  دیگری رو بخودش میگیره. یعنی دیگه از مقامِ  معظمِ  رهبری تا مقاماتِ  کمتر معظمِ  ساندیس خور همه می‌تونن با سرنگ یا با ذغال کارِ عملی‌ بکنن که البته  در نظر مردم خیلی‌ هم خوب دیده میشه. چونکه بعدش همه نورانی هستند و یک گوشه میفتند و از خودشون نور میدن بیرون.

بگذریم، خلاصه این عیدتون بدردِ  همون خودتون میخوره.  یک مشت آدمِ دروغ‌ گو که پولشان معلوم نیست از کجا آمده و کدام بدبخت رو چاپیدن، به کدام بیچاره ظلم کردن، بلند میشن می‌رن یک شهری که مردمِ  توش از فرطِ پر خوری دارن می‌میرن و اونجا یک مشتِ  حیوانِ  بیچاره رو بطورِ  دستجمعی سر میبرن و گوشتش رو با کمک غربیها منجمد می‌کنن تا بعدا بدن به کسانی که خانواده سعود صلاح میدونه ( یعنی‌ پولِ  غذایِ  ساندیس خورایِ  اونا رو هم باید ما بدیم) و بعدش این حاجیهای مشنگ ما میگن که طاهر شدن. یعنی‌ قبلش هر غلطی میخوای بکنی‌، بکن، آخرش برو اونجا سنگ بازی و مسابقه خرید آت و آشغال و اینطور چیزها راه بینداز و پس از آن تو دیگه فرشته میشی‌، به مملکتِ  خودت هم که برگشتی‌ همه قربون و صدقه ‌ات می‌رن.

البته یک لیتر آب زمزم هم باید با خودت بیاری و قطره قطره بریزی تو حلق دیوانه های اینوری. در ضمن خدمتون عرض کنم این آب زمزم تمام شده و خانواده سعود برایتان در کرانه های دریای سرخ آب تصفیه میکنه و با لوله منتقل میکنه به مکه و میریزه توی چاه زمزم که شما بیرون بکشید و منور بشید.

ببینم، شما اصلا خجالت نمیکشید از اینهمه ریا و دروغ‌ و حقه بازی به اسمِ  خدا و دین؟
هنوزم تبریک میخواهید؟ بفرما.

۱۳۹۲/۷/۱۳

فکر نمیکردم به این زودی ....

فکر نمیکردم که به این زودی لابئیست ها در آمریکا بتونن انقدر فعال بشن. به پست قبلیم یک نگاه بندازید تا بفهمید منظورم چی هست.
لابی های اینها از ملت همیشه در صحنه ما هم قرقی تر هستند. 
همه تون خبر دارید که الآن چند وقته که جمهوریخواهان یقه حسین آقا اوباما را چسبیدن که ما لایحه خدمات اجتماعی را امضاء نمیکنیم و بخاطر همینهم در کل آمریکا خیلی از چیزها بحالت نیمه تعطیل درآمده و مردم در مضیقه قرار گرفتند.
آمریکا هم که ایران نیست زود سر مردم را با یک سفره در یک مسجد و دوتا ساندیس کنار خیابون گرم کنی. درنتیجه فشار بمردم زیاد میشه. فشار بمردم که زیاد بشه سر و صداشون به آسمون بلند میشه و یقه دولت را میچسبن. آمریکا ایران که نیست که دولت معصوم پانزدهم باشه و دست کسی به دامنش هم نرسه.  نا گفته نمونه که از این قماش ما هم در ایران داریم که دنبال ایجاد هیجان هست. 
بالنتیجه آقا اوباما در بد مخمصه ای قرار گرفته. البته این دعوا پیشتر هم میونشون بود ولی گویا داشتن بر سر اون یکجورایی به توافق میرسیدن. 

عاقلان دانند که ولی زیر کاسه اینها همیشه نیم کاسه ای هم هست. بنظر میرسه که عده ای که مخالف نزدیکی آمریکا با ایران هستند حسین را بمرگ گرفتند که به تب راضی بشه. خودتون این لینک رو بخونین.

۱۳۹۲/۷/۱۰

چی شده مگر که همه خوشحالند؟

من صد بار گفتم که بعدش بگم گفته بودم که و شما هم صد و یکبار نشنفتید که به وظیفه تاریخی خودتون عمل کرده باشید.
ممکنه که برایِ  من هم بگید  اینهمه داد و فریاد راه انداختن و شلوغ کردن سرِ  چی‌ هست؟
فقط برایِ  اینکه آقایِ  روحانی و آقایِ اوباما از دور حدودِ  پانزده دقیقه با هم صحبت کردن و مستقیماً به هم فحش ندادن؟
مزاح می‌فرمایید، نه‌؟
چیزی که این دو رژیم سی و چند‌ سال فعالانه و با خلوصِ  نیّت خراب کردن را شما جدی جدی توقع ندارید که بعد از پانزده‌ دقیقه صحبتِ  غیر مستقیم و تعارفی، درست کنند که؟ دارید؟
بگذریم از اینکه دولتهایِ مختلف  آمریکا ۷۰ سالِ  گذشته هر جایی که دستشون رسید بر خلافِ  ادعاهایشان که طرفدارِ  آزادی هستند، موقعیت‌هایِ  مختلف برایِ رسیدن به آزادی مردمِ  ما را نابود کردن که البته در اینمورد فعلا حرفی‌ نمی‌زنیم.
از این گذشته شما که جدی جدی خیال نمیکنید که کشورهایی مثلِ  عربستان، اسرائیل و ترکیه که هر کدام منافع مخصوص خود و همزمان هم  مشترک با اون دوتای  دیگه داره، می‌گذارن که روابط  میا‌نِ  ایران و آمریکا حسنه بشه و لابی هاشون هم در آمریکا به سلامتیش یک نیمه لیوان جین میزنن؟ خیال می‌کنید؟
حتی در خود ایران هم اینجا و اونجا کسانی هستند که با حسنه شدن روابط میان ایندو کشور نانشان آجر میشه. اینا هم از درون چندان آروم نخواهند نشست.

شنیدم یک عده‌ از حالا تویِ  صف ایستادن که با پروازِ  مستقیمِ  تهران واشنگتن مسافرت کنند، من اگر جایِ  اینها می‌بودم صبر می‌کردم که آمریکا اول  اجازه فروختنِ  چند هواپیمایِ  مسافربریِ  نو و مناسب را به ایران  صادر کنه و ایران هم در موقعیتی باشه که بتونه بخره بعدش پرواز می‌کردم. 
البته اگر خطوطِ  هوایی مانندِ  امارات و ترکیه مخالفتی با این امر نداشته باشند. هر چی که باشه بازارشان از دست که میره هیچ بقیه بازارهایشان هم ممکنه به خطر بیفته.  
این مسئله اجازه فروش هواپیمای مسافربری به ایران ندادن هم خیلی بامزه بود. دولتهای مختلف آمریکا با دولت ایران مخالفت داشتند و معتقد بودند که دولت ایران نماینده مردم این کشور نیست، ولی اجازه نمیدادن هواپیمای مسافربری به ایران فروخته بشه که همون مردمی که اینها بظاهر ازشون دفاع و طرفداری میکردن، با مغز بخورن زمین. 
چقدر شماها خوش باورید که فکر می‌کنید همه اطرافیهامون دست و پای چلفتی تر از ما هستند. پیشنهاد هم میکنم که از حالا بشقابهای پلاستیکی و بنجل چینی  خانه هایتان را برق نیندازید که  میوه جات خارجی بخرید تا برای همسایه بتونید قیافه بگیرید.
هنوز معلوم نیست که ز رحمت در دیگری باز بشه یا نه و نفتی دوباره فروش بره تا چیزی هم سر سفره شما بیاد.
ملت الکی خوش به این میگن.
با وجود همه انتقادهای بالا ولی این مطلب که بالاخره ایندو کشور تلاش کردند که  با هم حرف بزنند را باید نسبتا مثبت دید ولی باز هم میگم. تلاش کردند که با هم حرف بزنند. هنوز نه حرفی زده شده، نه شرایطی مطرح شده و نه هم چیزی تمام شده.